بحثی در باره مقوله امپریالیسم
دومه نیکو لوسوردو
برگردان از: ش. م
20.12.2005

با استفاده از امکانات روزافزون رسانه های گروهی تبلیغات کرکننده ای در مقیاس جهانی براه انداخته شده که هدف آن لرزه براندام بشریت مترقی می اندازد. همانطور که به هرنوع انتقاد جدی نسبت به سیاست اسرائیل با تهمت آنتی سمیتیسم (یهود آزاری) پاسخ داده می شود، همانطور نیز هرنوع انتقاد نسبت به سیاست امریکا در آینده به عنوان ضدیت با دموکراسی تلقی خواهد شد!

مارکسیسم و بلیواریسم
آندره شیر (روزنامه نگار آلمانی)
برگردان از: ش. م
17.12.2005

اگر اندیشه های بولیوار نه بمعنی خودکامانه آن، بلکه به مفهوم انقلابی آن تفسیر شوند، تضادی بین بولیواریسم و مارکسیسم وجود ندارد. چون خود سیمون بولیوار نیز میدانست که برای دفاع بی خلل از استقلال ملی حل نابرابری های اجتماعی، یعنی انجام وظایف یک انقلاب اجتماعی ناگزیر خواهد بود

خط سیر مارکس از فلسفه تا علم های اجتماعی
مارکس و واقعیت بخشی فلسفه
پیر ماشه ری پروفسور ممتاز دانشگاه آزاد فرانسه
برگردان: ب. کیوان
17.12.2005

گفتگوی این گزارش، به ناچار محدود، کوشش برای درک این مطلب است که چگونه مارکس به نوبه خود به بازیافت موضوع واقعیت بخشی فلسفه که به سخن درست آفریننده آن نبود، رسیده است. در واقع این موضوع دل مشغولی اغلب هگلی های جوان بود. مارکس پیش از یافتن دلیل های مناسب برای جدا شدن از این جوانان نخست وابسته به جنبش اینان بود.

عامل دگرگونساز در شرایط کنونی کدام است؟
ورنر سپمن
برگردان: ش.م
07.12.2005

جنبش ضد جهانی شدن باید بیاموزد که هر موفقیت کوچک در مبارزه علیه استثمار لگام گسیخته فقط بشرطی امکان پذیر است که آمادگی واقعی برای پشت سرگذاشتن سیستم سرمایه داری موجود باشد و سازمان طبقاتی طبقه کارگر باید برای این مسأله پاسخ بیابد که چگونه یک محصول دگرگونی انقلابی می تواند با تکیه بر تجارب عملی زندگی تحکیم شود و قوام یابد.

برخی دیدگاه های استراتژیک پنج خردمند آلمانی
برگردان: احمد مرتضوی
06.12.2005

متن حاضر مصاحبه فرانسیسکا آئوگشتاین (Franziska Augstein) و هریبرت پرانتل (Heribert Prantl) خبرنگاران روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ با 5 تن از سیاستمداران برجسته و کهنه کار عضو حزب های بزرگ این کشور است، که بدعوت این روزنامه پاسخ گفته و پیرامون پرسش های طرح شده به تبادل نظر پرداخته اند.

مارکـس و مـدرنـيته
اگنس هللر
برگردان: ب. کيوان
25.11.2005

از دید مارکس، مدرنيته با سرمایه داری صنعتی زاده شد. مارکس اغلب سرمایه مالی و تجاری را شکل های عهد عتیق سرمایه توصیف کرده است. گزینش صفت روشن است: این هم ارز با پیش مدرن است. شکل های پیش مدرن سرمایه در نسج های شیوه های زندگی سنتی آشیان داشتند. برعکس، سرمایه صنعتی سنت را در هم نورديد و شیوه های زندگی را دگرگون کرد.

طبقه فرمانروا یا طبقه مسلط و مسئله دموکراسی
استویانویچ سهِ وِ توزار
برگردان: ب. کيوان
15.11.2005

مارکس تعمیم های تاریخی اش را روی تحلیل گذار از فئودالیسم به سرمایه داری بنا نهاده است. تئوری تاریخ او از مدل گسترش سرمایه داری الهام گرفته است. امّا او با مفهوم طبقه فرمانروا مدل قدرت طبقه پیش سرمایه داری را برای بورژوازی بکار برده است.

بگلوله بستن مغزها!
خردستیزی «مدرن» و دفاع از خرد
مانفرد بور (فیلسوف و اندیشمند معاصر آلمانی)
برگردان: ش.م
30.10.2005

چرا باید علیرغم مسائل بیشماری از قبیل امپریالیسم، جنگ، گرسنگی و فلاکت و ذلت موجود در جهان خردستیزی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم؟ این آیا نوعی لجبازی نیست؟ امروز ما شاهد تجدید قوا و آرایش همه جانبه فراورده های فکری خردستیزی هستیم که در کلیه اشکال بنیادگرائی (از بوش تا بن لادن) خودنمائی و در کلیه لحظه ها نقش چشمگیری بازی میکنند!

دیالک تیک انقلاب (مقایسه روسیه با چین)
دومه نیکو لوسوردو
برگردان از: ش. م
30.10.2005

لنین میگوید: «انقلاب وقتی می تواند صورت گیرد که توده های تحت ستم مایل و طبقه حاکمه قادر به ادامه وضع موجود نباشد.» درنتیجه با بروز بحران عظیمی نه تنها نظم جامعه بلکه حتی هویت ملی مردم متزلزل میشود و در این حالت حزب انقلابی میتواند براساس قرارداد اجتماعی ای که با مجموعه ملت می بندد، به عنوان هیأت حاکمه جدید زمام امور را بدست گیرد. چنین قراردادی بسته به شرایط موجود اشکال مختلفی بخود میگیرد.

استبدادی که از حیث اقتصادی درست است
ب.كیوان
14.10.2005

همان طور كه آزمون تحول از استعمار كهنه به استعمار نو نشان داد كه در آن وقت هیچ چیز جز شكل استثمار و غارت تغییر نكرد دوره پسا استعماری امروز در شكل و قواره نولیبرالی البته صورت ها را تغییر می دهد ولی مضمون غیر انسانی و ضد دموكراتیك آن بر جای می ماند.

نقدی بر كتاب „امتناع تفکر در فرهنگ دينی“
محمدعلی مرادی
05.10.2005

کتاب «امتناع تفکر در فرهنگ دينی» نه بررسی علمی و انتقادی، بلکه بيانيه‌ای سياسی است. اما مسئله ما اينست که جوامعی مثل جامعه‌ی ما بيش از هر چيز به بررسی علمی ـ انتقادی، با استانداردهای آکادميک در سطح دانشگاه‌های غرب و ناظر به مسائل و مشکلات خود نيازمند است. ‌ای کاش نسل‌های گذشته ما درک می‌کردند که سياست اگر بر بنياد‌های جدی استوار نباشد سبب ساز که نيست، سبب سوز است. ‌ای کاش آرامش دوستدار می‌توانست در دانشگاههای ايران تدريس کند و کتابهائی مثل کتاب اولش «بينش دينی و ديد علمی» می‌نوشت.

مارکس و ديالکتيک ايده‌آليستی
ارنست بلوخ
برگردان: واهيک
05.10.2005

مارکس تحت تاثير مکتب هگلی‌های چپ و بعدها بويژه فويرباخ از روح به انسان رسيد. و بدنبال آن، از ايده به نياز و کشاکش‌های اجتماعی آن راه يافت، از حرکت ذهن به حرکت واقعی ، که از منافع اقتصادی سرچشمه می‌گيرند رسيد. اما بگونه‌ای که مارکس هگل را بر پاهای خود قرار داده، آشکار است که هگل خود بر آفت نهفته در آن نيز آگاهی داشته است

فاجعه هشت ساله جنگ ایران و عراق فراموش شدنی نیست
(بمناسبت بیست و پنجمین سالگرد شروع جنگ ایران و عراق)
حمید احمدی
29.09.2005

اگر چه شرايط حاكم بر جامعة امروز ايران زمينه اي براي بررسي جامع و مستقل مسایل این جنگ و روشنگری بیشتر مسئوليت اين فاجعه آفرينان را نمی دهد، و اگر چه در جمهوري اسلامي براي لاپوشاني فجايعي كه تنها بخش كوچكي از آن در اين مختصر آمد، قلم تحریف در دست آنان است ولی روزی ابعاد اين فاجعه و نيز ماهيت عملکرد آيت الله خميني و يارانش در سياست ادامه جنگ پس از آزادسازي خرمشهر بيش از پيش روشن خواهد شد.

چگونه می‌توان تاریخ ایران را نوشت؟
(بحثی در شرایط امکان یا امتناع تاریخ نویسی ایرانی)
بهار زنده رودی
27.09.2005

اینک تحقیقاتی که در حوزه های ایران شناسی و اسلام شناسی انجام می گیرد، جزیی بسیار کوچک از یکی از شاخه های علوم است که در غرب سامان می گیرد و این از حوزه آگاهی ما بیرون است. شاید با ایجاد چنین شاخه ای از علوم بتوان در روند جهانی علوم به آن وصل شد و آنگاه ایران موضوعی است که در مرکز سوژه قرار دارد. اما ما در وضعیت کنونی هیچکدام از این شرایط را نداریم و در شرایط امتناع بسر می بریم. تلاشهای جواد طباطبایی را هنوز نمی توان در حوزه تاریخ نویسی دانست، بلکه چنین تلاشهایی بیشتر معطوف به نقد ایدئولوژی است. چرا که در شرایط امتناع تنها می توان به نقد ایدئولوژی بسنده کرد، تا شرایط امکان پدید آید.

داوهای جهانی شدن در تاریخ
سمیرامین
برگردان: ب. کيوان
20.09.2005

بر این باورم که اکنون می توان خط های راهنمای سیاست هایی را که نخستین مرحله در این حرکت دراز را تشکیل می دهند، ترسیم کرد. من این مرحله را ساختمان دنیای چند مرکزی توصیف کرده ام که امکان می دهند قراردادهای اجتماعی ترقیخواهانه که مدیریت بازار را در بر می گيرد، بازسازی شود. مسئله عبارت از یک بینش «گذار به سوسیالیسم جهانی» بسیار متفاوت با چشم انداز سنتی انترناسیونال های پیاپی است.

در برابر مصاف جهانی شدن
نا پيوستگی اجتناب ناپذير است
سمیرامین
برگردان: ب. کيوان
19.09.2005

سرمایه داری تنها زمانی پشت سرنهاده خواهد شد که سیستمی جانشین آن گردد که همزمان هم بر رشد نیروهای مولد نظارت کند و هم میراث قطب بندی جهانی را بزداید. این بدان معناست که سوسیالیسم فقط می تواند جهانی باشد و اندیشه ساختمان آن در «قطعه های کوچک»، در کشورهایی که به نوبت خود را از قدرت سرمایه رها می سازند، همچون نمونه های عصر ما فاجعه بار خواهد بود.

شکل قرارداد از ليبراليسم تا سوسیالیسم
ژاک بيده
برگردان: ب. کيوان
18.09.2005

مايلم اين جا اين تز را مطرح کنم: «قرارداد اجتماعی» که مرجع بنيانگذار ليبراليسم بود، خط راهنمای فلسفه سياسی سوسيالیسم را تشکيل می دهد. اين سرمشق (پارادیگم) جدید سیاسی که در قرن 17 هم زمان به عنوان یک اندیشه جدید فلسفی رخ نمود، پایه گفتمان مهم ليبراليسم کلاسيک را تشکيل می دهد و از آن افق «دموکراسی لیبرالی» در قرن 19 سر بر می آورد که میراث دار تئوری حقوق طبیعی است.

فلسفه سياسی يا نقد سياست؟
امانوئل رنو
برگردان: ب. کیوان
16.09.2005

فلسفه سیاسی و نقد خود سیاست، بدون شک باید هنجاری باشد، اما باید از هنجارهایی عزیمت کند که در آزمون های بی عدالتی در کارند و آنها را به تئوری علت های این بی عدالتی ربط می دهد. از این رو، فقط می تواند به اقشای وضعیت مبتذل کردن بی عدالتی اجتماعی و از خودبیگانگی سیاسی نایل آید.     اگر مفهوم انديشه یگانه نتیجه نقد سیاست است و اگر نقد سیاست باید به نقد فلسفه سیاسی بیانجامد، بنظر تز اندیشه یگانه در فلسفه سیاسی می تواند مدعی شایستگی معین باشد و به پیوستگی مارکسی نقد سیاست و نقد فلسفه تکیه کند.  هر چند مسئله عبارت از نوزایی کنونی فلسفه سیاسی است، با وجود این، این تز ارزشی ناسازه دارد و در کانون مسئله ای قرار می گیرد که می تواند امروز نقد فلسف...

تحليل رابطه های اجتماعی پی بنای گزينش بديل های توسعه
پژوهش: ب. کيوان
14.09.2005

پس هدف در وهله نخست، تنظيم بخش اقتصادی به منظور سمت گیری دوباره به سوی هدف های تولیدی و نه سوداگری، رهبری سرمایه گذاری های عمومی در سمت نوسازی بافت های اجتماعی بنا بر یک برنامه بین المللی، ایجاد شرایط توسعه متناسب با شرایط محلی است. همه این ها مبتنی بر گروه بندی های اقتصادی منطقه ای، بنا بر هدف های توسعه خود متمرکز یعنی سمت گیری شده بنا بر نیازهای محلی پیش از بودن آن بر پایه صادرات، قدرت واقعی طبقه های مردمی، آگاهی بسیار روشن از رابطه های اجتماعی موجود به منظور سمت گیری دوباره مبارزه های اجتماعی است.

شکست طرح های اوليه آمريکا در عراق
لطفعلی سمينو
31.08.2005

آمريکا عراق را به عنوان پايگاه اصلی (يا لااقل يکی از پايگاههای اصلی) نظامی خود در خاورميانه در نظر گرفته و قدر مسلم اين است که به ميل و اراده خود آن کشور را ترک نخواهد کرد. اما اينکه آنها تا چه مدت می‌توانند در آنجا بمانند، به نحوه شکل‌گيری حوادث و استقلال و درايت سياسی رهبران آينده آن کشور مربوط است.

Share