برخی دیدگاه های استراتژیک پنج خردمند آلمانی
برگردان: احمد مرتضوی

06.12.2005

 

متن حاضر مصاحبه فرانسیسکا آئوگشتاین (Franziska Augstein) و هریبرت پرانتل(Heribert Prantl) خبرنگاران روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ با 5 تن از سیاستمداران برجسته و کهنه کار عضو حزب های بزرگ این کشور است، که بدعوت این روزنامه پاسخ گفته و پیرامون پرسش های طرح شده به تبادل نظر پرداخته اند.

 

Fuenf_Weisen

متن حاضر مصاحبه فرانسیسکا آئوگشتاین (Franziska Augstein) و هریبرت پرانتل(Heribert Prantl) خبرنگاران روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ با 5 تن از سیاستمداران برجسته و کهنه کار عضو حزب های بزرگ این کشور است، که بدعوت این روزنامه پاسخ گفته و پیرامون پرسش های طرح شده به تبادل نظر پرداخته اند. این 5 تن عبارتند از:

  • ریچارد فن ویتسکر (Richard von Weizsäcker)، 85 ساله، از سال 1954 عضو حزب دمکرات مسیحی، طی سال های 1984 تا 1994 رییس جمهور این کشور
  • اگون بار (Egon Bahr)، 83 ساله، با سابقه 50 سال عضویت در حزب سوسیال دمکرات،  تحت صدر اعظمی ویلی برانت کارشناس سیاست تنش زدایی و مسایل شرق اروپا؛ در سال 1963 وی اصل «دگرگونی از راه نزدیک شدن» را برای نزدیک سازی بخش شرقی و غربی آلمان با یکدیگر شکل بندی کرد.
  • بورکهارد هیرش (Burkhard Hirsch) ، از سال 1949 عضو حزب لیبرال (FDP)، آخرین سمت وی معاون رییس مجلس این کشور بوده است. از وی بعنوان وجدان لیبرالی حزبش یاد می شود
  • آنتیه فلمر (Antje Vollmer) ، 62 ساله، با سابقه 20 سال عضویت در حزب سبزهای این کشور؛ آخرین سمت او معاون رییس مجلس آلمان بود.
  • هانس مودرو  (Hans Modrow)، 77 ساله، در سال 1949 به عضویت حزب واحد سوسیالیستی آلمان (SED) در آمد. در سال 1989 بعنوان جانشین اریش هونکر  رییس کشور جمهوری دمکراتیک آلمان برگزیده شد. در سال های پایانی حکومت ج د آ بعنوان اصلاح طلبی مشهور شد که از خط مشی گورباچف پشتیبانی می کرد. در سال های 1999 تا 2003 عضو پارلمان اروپا به نمایندگی از حزب سوسیالیسم دمکراتیک آلمان (PDS) بود. در حال حاضر وی رییس افتخاری این حزب است.

 بمنظور آشنایی با مواضع آلمانی ها در مورد جهانی شدن و برخی مسایل استراتژیک این کشور فشرده ای از این مصاحبه را به آگاهی خوانندگان گرامی می رسانیم.

   پرسش: مذاکرات ائتلاف اگر خوب صورت بگیرند، برنامه ای برای 3 یا 4 سال طرح می ریزند. آیا این کافی است؟ چه راه هایی و به چه صورت باید هموار شوند؟

   ریچارد فن ویتسکر: متمدن کردن سرمایه داری ضروری است. این به هیچوجه یک امر بی دورنما نیست. آنچه که ما بصورت ملی باید تنظیم کنیم و آنچه که ما بصورت اروپایی می توانیم تنظیم کنیم، می بایست با تاثیرات جهانی، که تاکنون تا حد زیادی هدایت نشده است، همخوانی داشته باشد. این بزرگترین و دشوارترین وظیفه حکومت های آینده است.

   بورکهارد هیرش: امکانات تاثیرگذاری دولت بر روندهای اقتصادی بگونه رقت انگیزی کاهش یافته است. این امر خطرناکی است. بنابراین می بایست تلاش شود در یک سطح بالاتر از دولت ملی یک چارچوب عملکرد خوب برای اقتصاد بنا کرد. سه نکته دشوار برای دولت جدید به این امر افزوده می شود: استقراض دولتی، که ما طی دهه های گذشته سبب شده ایم، بسیار بالا است. تحول ساختار جمعیتی فاجعه آمیز است. و سوم اینکه: نقش آلمان در جهان می بایست روشن شود؛ اینکه ما در واقع چه می خواهیم. آیا حقیقت دارد، که از آلمان در هندوکش دفاع می شود؟ من این امر را بی معنا می دانم… متاسفانه سرمایه گذاری ها فرصت شغلی ایجاد نمی کنند. آنچه که من در صنعت فولاد شاهدش بودم، اغلب سرمایه گذاری ها در خدمت معقولانه کردن بودند: این سرمایه گذاری ها بهره وری را بالا می برند و جای نیروی کار ساده انسانی را می گیرند. هدف آن بود که خود را از کار دشوار جسمی خلاص کنیم. فرصت های شغلی ایجاد خواهند شد، اما فرصت های شغلی دیگری -که به تناسب کمتر- و از لحاظ تخصص عالی ترند. تولید کالاهای انبوه را می توان با افتخار به خارج منتقل کرد. این پرسش باقی می ماند که کار هوشمند در کجا صورت می گیرد؟ سیاست آموزشی ما از این پرسش نشات نمی گیرد. این سیاست بر مدرسه ها و دانشگاه ها متمرکز شده، نه بر آموزش حرفه ای و آموزش بزرگسالان که بسیار ضروری است.

   فن ویتسکر: یک فاصله فاحش میان امکان تحرک جهانی اقتصاد و مسئولیت اجتماعی محدود به کشورهای جداگانه در رابطه با توجه به کسانی است که خود نمی توانند به خویشتن یاری برسانند.

   اگون بار: چطور است به تحلیل جدیدی از آنچه که در قانون اساسی در مورد مسئولیت اجتماعی مالکیت آمده بپردازیم؟ از آن این پرسش نتیجه می شود که آیا این آزادی تقریبا بی حد و مرز اقتصاد و سرمایه قابل تحمل است؟ آیا در مقابل آن در چارچوب دولت ملی می توان کاری کرد؟ من تردید بسیار دارم، که مذاکره ائتلافی به این نکته بپردازد.

   آنتیه فلمر: اقتصاد بازار اجتماعی و مسئولیت اجتماعی مالکیت، یعنی سرمایه داری از نوع راینی(rheinisch) آن در سراسر جهان تنها از پشتیبانی برخوردار است. تنها کسانی که آن را همواره بمباران می کنند، صاحبان موسسه ها هستند که می گویند: با زنجیرهای این کشور در یک دنیای جهانی شده نمی توانیم کار کنیم. و در میان نخبگان سیاسی جوان افرادی هستند که آنها نیز بر این نظرند…

   فن ویتسکر: من اعتقاد ندارم که ما می توانیم بیکاری را بوسیله یک برنامه از بین ببریم. مقابل برخی از تحولات برنامه ای وجود ندارد. کشور ما از یک کشور تولیدی به یک نوع کشور تجاری تبدیل شده. مبنای موفقیت های بزرگ صادراتی ما چیست؟ ما کاری می کنیم که انگلیسی ها به آن assembly می گویند: ما همه وسایل ممکن را از سراسر جهان خریداری می کنیم، آنها را سر هم می کنیم، از آن یک کالا می سازیم، در نمایشگاه های مان به نمایش می گذاریم و سپس می فروشیم. در این کالا اما محصولات صنعتی اندکی از آلمان و در نتیجه فرصت های شغلی بومی اندکی وجود دارد. این نیز عاملی است که از بین بردن بیکاری را دشوار می کند…

   بار: اگر جهانی شدن به همین شکل ادامه یابد، یک شاهکار خواهد بود، اگر ما بتوانیم بیکاری را در حد 4 میلیون نفر نگاهداریم.

   فلمر: یک علت نیز آن است که ایده آل اشتغال کامل همواره به دایره های وسیع تری گسترش می یابد. در ابتدا این ایده آل شامل مرد شاغل در یک خانواده می شد. سپس شامل هر زن شد و اکنون هر جوانی.

   پرسش: آیا می بایست این روند را بازگرداند؟

   فلمر: تقریبا هیچگاه نمی توان چیزی را به عقب بازگرداند. این نیز با خود این نکته را در بطن خویش دارد که دیگر هرگز افراد از سن 14 تا 65 سالگی اشتغال نخواهند داشت. مسلما فرصت های شغلی جدیدی وجود خواهد داشت- در گستره خدمات و در وهله نخست محیط زیست. در شاخه های سنتی این فرصت های شغلی کاهش خواهند یافت.

   بار: دعوت به انعطاف و آمادگی برای کار بیشتر در اینجا کفایت نمی کند. در اینجا دیگر اقتصاد مخاطب قرار نمی گیرد. اما بطور ویژه باید این بخش را مخاطب قرار داد. این بخش می بایست به وعده های خود وفا کند. این بخش از دولت خواسته است که این یا آن تسهیلات را برایش ایجاد کند. دولت آن را انجام داده است. حالا نوبت بخش اقتصاد است که وعده های خود را عملی کند. از 15 سال پیش به این سو این بخش بوعده خود عمل نکرده است.

   پرسش: یعنی اینکه اقتصاد دولت را استثمار کرده است؟

   بار: دولت در اصل همه خواسته های اقتصاد را اجرا کرده. اما این بخش وقعی به جمله هایی نظیر «مالکیت مسئولت می آورد»، نمی گذارد. این بخش می گوید: ما تابع خواسته های سرمایه گذاران شامل سهامداران هستیم و تنها  در آنجایی سرمایه گذاری می کنیم که ارزانتر از همه باشد.

   هیرش: در اصل حق با شما است. اما استثناء هایی هم در ایالت های جدید [آلمان] وجود دارند، مانند اپل، ب. ام. و و یا فولکس واگن. در درسدن نیز سرمایه گذاری های نمونه ای وجود دارد. اما درست است که در مجموع به پول درآوردن فکر می شود.

   پرسش: آیا شهروندان می بایست بابت اینکه صنایع در اینجا بیشتر سود بیاندوزند و به این دلیل مهاجرت نکنند بپردازند؟

   هیرش: پرسش می بایست بگونه ای دیگر طرح شود. ما چه چیزهایی را می خواهیم کارپذیران و صاحبان حرفه ها بپردازند؟ چه بارهایی را که در حقیقت به حساب عموم گذاشته می شود، می بایست این گروه بپردازد؟

   بار: نخست اینکه وقتی پول کم است، باید عدالت برجسته تر نوشته شود. دوم اینکه باید سخن گفتن از اصول را پایان داد. این ترس آفرین است؛ ترسی وحشتناک. می بایست حساب شود، که اصلاحات برای هر فرد به چه معنا است. آنگاه امیدوارم – من که اقتصاددان نیستم- که آشکار شود، که وضع برخلاف آنچه که بصورت تجریدی بگوش می رسد، آنقدرها هم بد نیست. در حال حاضر اما انسان ها سر تا به پا انباشته از ترس اند.

   مودرو: ترس یک نکته است، اشتباه سیاسی نکته دیگر. مشخص بگویم: در برلین شرکت سامسونگ است؛ یک موسسه که لامپ تصویر تولید می کند، تکنیکی که روی آن دیگر کار نشده، و اکنون متوجه شده اند که بازاری برای آن وجود ندارد. میلیون ها سرمایه به این موسسه کره جنوبی سرازیر شده. مالیات پردازان پول پرداخته اند که این شرکت در برلین شعبه باز کند. حال آنها کارخانه را می بندند- پول های مالیاتی هدر رفته است، فرصت های شغلی از بین می روند. مکانیسم اقتصاد، آنگونه که در حال حاضر اتحادیه اروپا نیز خرج آن را تامین می کند، موسسه های صنعتی را دعوت به بستن بند و بساط شان می کند.

   فن ویتسکر: مسلما اشتباه همواره صورت می گیرد. در یک اقتصاد بازار این امر پرهیز ناپذیر است. ضرورت نه تنها در رفع خطا، بلکه چیزی بنیادی تر است: ما به لگام زنی سرمایه داری نیازمندیم. هیچکسی این را شدیدتر از میلیاردر و  خیّر بزرگ جرج سوروش نطلبیده که گفته است، می بایست مانع از آن شد که سرمایه داری آنگونه که مارکسیسم تلاش کرده بود، بر انسان ها مسلط شود.

   پرسش: جهانی شدن تقدیر ما است، نه تنها در اقتصاد بلکه حتی در امنیت داخلی. اتو شیلی می گوید جنگ بوش علیه ترور جنگ ما نیز هست. آیا ائتلاف بزرگ به «مجموعه تدبیرهای برنامه ای  شیلی»[1] (Schily-Paket) جدیدی نیاز دارد؟

   هیرش: پاسخ این پرسش مسما نه است. ما در 30 سال گذشته از لحاظ سیاست داخلی خود را بطور بی نظیری تجهیز کرده ایم… این یک گسترش فوق العاده حق پلیس در محدوده فدرال و یکایک ایالت ها است. ما قهرمان کنترل تلفنی و مراقبت های الکترونیک از هر نوع آن شده ایم… سپس میکروفن ها را تحت پوشش «تهاجم بزرگ شنودی»  و سرانجام قانون امنیت هوایی را داریم. برای نخستین بار دولت برای خود این حق را قایل شده است که نه تنها به سوی عاملین بلکه قربانیان این عاملان، یعنی مسافران یک هواپیما شلیک کند. من از خود می پرسم: اگر این امر همینطور ادامه پیدا کند به کجا می رویم ؟

   پرسش: قانون اساسی حافظ آزادی های شهروندی است. بر ضد سرمایه جهانی اما نمی تواند کار زیادی بکند. اتحادیه اروپا نیز هنوز براه نیافتاده است و طرح [قانون اساسی اتحادیه اروپا] نیز ازینرو از سوی چپ های فرانسه رد شده است. آیا می توان قانون اساسی را نجات داد؟

   فن ویتسکر: من فکر می کنم که اندیشه یک قانون اساسی اروپایی زود بود. اتحادیه اروپا یک نقطه قوت دارد: ما بزرگترین بازار داخلی جهان را داریم. ما می بایست این را جدی بگیریم. متناسب با این ما به یک سیاست خارجی مشترک نیاز داریم. در درازمدت واجب است که بریتانیای کبیر بطور همه جانبه در اتحادیه اروپا فعال شود. شرکت بریتانیا در جنگ عراق به کنار، برای آمریکاییان نیز در نهایت جالب نیست، با کشوری سر و کار داشته باشند که مثل بچه سر براهی است. بیشتر بنفع آنان یک بریتانیای کبیر است که در اروپا بعنوان رهبر .

   بار: بدشواری می توان عذری برای آن یافت که تونی بلر در زمان ریاست خود [در اتحادیه اروپا] همه جا برای گسترش بازار مشترک تبلیغ می کند اما یک کلمه هم در این مورد نمی گوید که اتحادیه اروپا تصویب کرده است که توانایی عملکرد امنیتی و سیاسی خود را گسترش بخشد. بنظرم می رسد که او در چارچوب همین سنت بریتانیایی باقی می ماند و ما اروپاییان قاره ای[2]  را در برابر این پرسش قرار می دهد که آیا در این صورت نقشه های خود را بدون بریتانیای کبیر عملی می سازیم؟

   فن ویتسکر: آه، بگذارید تونی بلر بازار مشترک را تشویق کند. من باور ندارم که اتحادیه اروپا بمثابه یک قدرت توانای نظامی بتواند بسرعت تاثیر زیادی بگذارد، بلکه بهتر است که نخست با یک سیاست خارجی مشترک سریعا رشد و نمو کند. ما در این گستره نیز برای آمریکاییان بطور فزاینده ای مهم تر می شویم.

   هیرش: اگر منافع اروپا و آمریکا، آنگونه که من گمان می کنم، از یکدیگر فاصله بگیرند، آنگاه انگلیسی ها چه می کنند؟ در کدام طرف قرار خواهند گرفت؟

   فن ویتسکر: برای چه می بایست این منافع بطور خودکار از همدیگر فاصله بگیرند؟ چرا ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آمریکاییان از آنچه انجام می دهند، چیزی نیز بیاموزند؟

   بار: حکومت بوش سه سال دیگر سکاندار خواهد بود. همه چیز بسته به آن است که آیا جانشین رییس جمهور به یک سیاست معقولانه ای باز می گردد، که در آن آمریکا مقام اول در میان همطرازان (Primus inter Pares) را دارد ، و بجز آن در مکانیسم های جهانی که توسط سازمان ملل تعیین شده اند، جای می گیرد. اگر حکومت بعدی مانند کنونی باشد، فاصله میان اروپا و آمریکا ژرفش خواهد یافت.

   فن ویتسکر: این را آمریکاییان نیز متوجه می شوند. بویژه آنکه متوجه شده اند که این نکته بنفع شان نیست.

   پرسش: در وهله اول می بینیم که اروپا گهگاه بسیار متفرق است. در این رابطه سیاست آمریکا نیز بی تاثیر نبوده.

   فلمر: چنین است… سال های اخیر برای اروپا سال های بدی بودند.

   فن ویتسکر: من نیز بهمین باورم.

   پرسش: این نکته برای ترکیه چه معنایی دارد؟

   فن ویتسکر: ما در اروپا این وظیفه را داریم که خود را آماده یک شکل زندگی مشترک نسبتا بدون درگیری با 5/1 میلیارد مسلمان آماده کنیم که ما را احاطه کرده اند. این وظیفه ای است که مانند اغلب مسایل موجود در جهان از لحاظ نظامی قابل حل نیست.

   فلمر:  اگون بار  از مدت ها پیش می گوید باید یک مهلت (Moratorium) تعیین کرد، که شامل همه کشورهایی بشود که بعنوان عضو اتحادیه اروپا مطرح می توانند باشند.

   فن ویتسکر: چقدر درست و چقدر غیر قابل دست یافت است.

   بار: بهر حال اروپا به یک تنفس نیاز دارد تا آنچه را که ایجاد شده هضم کند.

   فن ویتسکر:  کاملا درست است، اما چه کسی امکان این تنفس را به ما می دهد؟ از اروپاییان مرتب خواسته می شود که در وظایفی شرکت جویند که مسلما به نحوی به ما مربوط می شوند.

   هیرش: من مشتاقم که از ترک ها بشنوم که آنها چه تصوری از اروپا دارند. در گفتگوهای بسیاری با سیاستمداران ترک این برداشت در من بوجود آمده که آنان از اروپا تصویر سال 1920 را دارند، تصویری از یک اروپا با مهر و نشان دولت های ملی. من مشتاقم که از سیاستمداران ترک بشنوم که آنان چه حقوق حاکمیت ای را به بروکسل می خواهند واگذار کنند.

   بار: بلی، در 4 سال آینده تصمیم گیری در مورد ورود ترکیه [به اتحادیه اروپا] مطرح نیست. در این رابطه اما بحث کمتر بر سر ترکیه و اینکه چه چیزی نمی تواند ولی می خواهد است، بلکه بیشتر مسئله بر سر اتحادیه اروپا است. این اتحادیه نباید بیش از این آماج زیاده خواهی واقع شود.

   فلمر: این قاره کهن دیگر جرات پذیرش وظیفه های بزرگ را ندارد، زیرا در واقع از طرف نخبگانش شلاق کش به پیش رانده می شود. آلان مسئله ترکیه است، سپس گرجستان، سپس احتمالا الجزایر، اسراییل و فلسطین. این معجزه نیست که انسان ها هراس دارند، زیرا بسرعت زیاد چیزهای زیادی خواسته می شود و در این رابطه اما نقش اروپا روشن تر نمی شود.

   فن ویتسکر: افزون بر این ما هنوز بر مشکلات دو جانبه مشخصی کاملا چیره نشده ایم. در اینجا نیز می بایست از خطاها بیاموزیم. مثلا مناسبات فرانسه و آلمان را در نظر بگیریم… این مناسبات کمی تحت تاثیر بلندپروازی های سیاست جهانی فرانسوی ها است.

   پرسش: گرهارد شرودر نیز تلاش کرد، یک کرسی برای آلمان در شورای امنیت سازمان ملل بدست آورد.

    فن ویتسکر: این کرسی برای جمهوری فدرال نیز وجود دارد اما نه بر خلاف میل و اراده ایالات متحد آمریکا. موضع آلمان در روابط ماورای اقیانوسی از اعتماد بیشتری برخوردار است تا مناسبات فرانسه … بهیچوجه نباید فرانسوی ها و آلمانی ها بعنوان مدیر در اتحادیه اروپا ظاهر شوند. ما آلمانی ها بویژه با همسایگان جدید اتحادیه اروپا می بایست بدقت برخورد کنیم. مسلما ما علاقه زیادی داریم که با روسیه در مذاکره باشیم. اما هنگامی که پوتین، شرودر و شیراک با هم در کونیزبرگ ملاقات می کنند بدون اینکه رییس جمهور لهستان یا لیتوانی دعوت بشوند، نامطلوب است.

   مودرو: اتحادیه اروپا خود را گسترش داده است. همه عضوهای جدید وارد ناتو نیز شده اند. ورود بلغارستان و رومانی نیز در سال 2007 در پیش رو است. آنها اکنون عضو ناتو هستند. ترکیه در اتحادیه اروپا نیست، اما در ناتو است. اکنون این پرسش مطرح است که دایره چگونه بسته می شود؟

   فن ویتسکر: بلی، بوسیله ناتو! این یک اتحادیه دفاعی است و می بایست اکنون پاسخی برای این پرسش بیابد که یک اتحادیه دفاعی، هنگامی که دشمن اش را از دست می دهد، چه می کند؟

   بار: ناتو اکنون در جریان آن است که خصلت اش را تغییر دهد. آمریکاییان در این رابطه خیلی هدفمندند. سیاست آنها از لحاظ امنیتی و سیاست خارجی به سمت جنوب شرقی هدفگیری شده است یعنی گرجستان، آذربایجان و غیره. ایالات متحد آمریکا وضعیت عمل انجام شده پدید می آورد، آنها صبر نمی کنند تا اروپا به یک موضعگیری مشترک دست یابد. در اینجا مسئله بر سر آسیای میانه است… هنگامی که جمهوری های جدید در حاشیه جنوبی اتحاد شوروی سابق مسئولیت های OSZE را پذیرفت، همه ما راضی بودیم. اما از آن پس آنان خود را بیشتر با همسایگان مسلمان جنوبی و چین همسو می کنند تا با اروپا. هیچیک از این موضوع ها مورد بحث قرار نمی گیرد. ما با رویدادهایی مواجه خواهیم شد که آمادگی شان را نداریم – از جمله مطالبات دوستان آمریکایی مان، که در اینجا یا آنجا فعال شویم.

   پرسش: یک تذکر دیگر در مورد ترکیه: درگیری میان سنی ها و شیعیان تازه شروع شده است. این پیامد جنگ عراق است، که پیش از شروع جنگ، می بایست در این مورد بیشتر اندیشیده می شد. می دانیم که ترک ها سنی اند. اما این پرسش که آیا اتحادیه اروپا در درگیری های مذهبی، جنگ قدرت درونی اسلامی دخالت باید بکند یا خیر هیچگاه مطرح نشده است.

   فن ویتسکر: منطقه ای که اتحادیه اروپا در وهله نخست مشغول آن است ایران است؛ کشوری بسیار بزرگ و کاملا منزوی با جمعیت زیاد جوان. ایران جزو عرب ها نیست، جزو شبه جزیره هند و پاکستان نیست، جزو کشورهای شمالی همسایه اش متعلق به اتحاد شوروی سابق نیست. این کشور توسط سلاح های هسته ای محاصره شده است. این سلاح ها در پاکستان، هند، اسراییل، در نزد روس ها و – آنچه که پیچیده است- در نزد نیروهایی که در عراق اند و اشغالگر نامیده می شوند یا خیر، مستقر هستند. این یک مشکل بزرگ برای ایران است.

   پرسش: آیا این مشکلی است قابل حل؟

   فن ویتسکر: هدف ما باید آن باشد که ایران را به یک دورنمای آینده مسلما بدون سلاح هسته ای رهنمون شویم. در آن واحد می بایست از دوستان آمریکایی مان خواهش کنیم، که سیاست عدم گسترش سلاح اتمی را بطور جدی تر از آنچه که در حال حاضر صورت می گیرد، پیش ببرند، زیرا آنان به هندوستان در تسلیح اتمی کمک می کنند. دودستگی میان شیعیان و سنی ها در عمل یک مشکل بزرگ است. اما ما اروپایی ها در این درگیری دخالت نخواهیم کرد. ما برعکس کوشش خواهیم کرد جمعیت عظیم ایران یک آینده با دورنما داشته باشد. در این مورد ما اروپاییان بیش از آمریکاییان می توانیم سهم ایفاء کنیم.

   فلمر: در اینجا باید به پیشنهاد تعیین مهلت بازگردیم. این نکته بمثابه تدبیر دفاعی در مقابل ترکیه بد فهمیده شده است…

   بار: نه این امر شامل همه است! ما اجازه نداریم مشوق عضویت های جدیدی باشیم و مذاکره های جدیدی را بپذیریم.

   هیرش: تعمیق پیش از گسترش!

   فلمر: شتابدهی بس است! برای اینکه مرتب درخواست های عضویت جدید از طرف کشورهای فاقد توان جذب شدن نیایند.

   بار: تنها یک استثنا هست: منطقه یوگوسلاوی سابق. این مسئولیت ویژه اروپاییان است.

   پرسش: پس از آن باید این روند خاتمه یابد؟  برای چه مدتی؟

   بار: بیایید 20 یا 10 سال فرصت بگذاریم.

   فلمر: نمی بایست گسترش [اتحادیه اروپا] را پیش می بردیم، بدون آنکه قانون اساسی اش وجود داشته باشد. عضوهای جدید اتحادیه اروپا در واقع وارد ناتو شده اند و یا یک فضای اقتصادی. ایده سیاسی اروپا عقب زده شده است. این یک اشتباه بوده. و اکنون این اشتباه – از طریق چشم بستن و پیش رفتن!- همینطور ادامه دارد.

   مودرو: چنین مهلتی اما نافی یک چیز دیگر نیست: این بسیار مهم است که ما روابط همسایگی خوبی با روسیه، روسیه سفید، اوکرایین و مولداوی برقرار کنیم. در آنجا می بایست این احساس پدید آید که این امر زیاد با ناتو در ارتباط نیست، بلکه بیشتر با اتحادیه اروپا مربوط است. این نکته مهم است زیرا در جمهوری های بالتیک وضع بگونه دیگری جریان دارد. آشکار است که نظامیان روس هراس زیادی در برابر ناتو دارند و با خیال آسوده نظاره گر تحولات آن نیستند.

   بار: بلی من یقین دارم که اروپا بدون شراکت استراتژیک با روسیه به ثبات دست نخواهد یافت.

   فلمر: ما نیاز به مناسبات خوب با کشورهای زیادی داریم، نه فقط با یکی. و این یکی از امیدهای بزرگی است که مشخصه اروپا است: ایده یک دنیای چند قطبی و تقویت سازمان ملل. این امید در سال 1990 بسیار نیرومند بود و  پس از آن همواره ضعیف تر شده است. در وهله نخست به برکت آمریکاییان. من مشتاقم ببینم که حکومت جدید [آلمان] خود را در یک طرح جامع جهانی شده تعریف می کند.

   بار: در حقیقت آن نکته بسته به این نیست. تک گرایی حکومت کنونی ایالات متحد، که در دکترین امنیتی سپتامبر 2002 تعیین شد، 3 سال دیگر دوام می آورد. تنها می توانیم امیدوار باشیم که که پس از آن رییس جمهوری بیاید که این چیز را جمع کند و کنار بگذارد. تا انتخابات بعدی در ایالات متحد آمریکا این مساله مطرح نخواهد شد. این نکته نیز فایده زیادی نخواهد داشت اگر ما آلمانی ها بگوییم: ما از سر تا به پا خود را با چند قطبی بودن تنظیم کرده ایم.

   هیرش: آقای بار، من از تذکر شما در مورد اینکه این پرسش در 3 سال آینده نقشی بازی نخواهد کرد، تعجب می کنم. ما می بینیم که حکومت بوش آشکارا قصد دارد مناسبات با سوریه را بگونه ای ناهنجار تشدید کند. در مورد ایران نیز همینطور. من به هیچوجه تصوری ندارم، که افراد در واشنگتن واقعا چه می خواهند. این بدین معنا است که ما ممکن است گرفتار موقعیتی شویم که اروپاییان در برابر این پرسش قرار بگیرند، که آیا به راه آمریکا خواهند رفت.

   بار: این بدان معنا است که این پرسش طرح شود، که آیا اینطور خواهد ماند که جمهوری فدرال آلمان تحت هیچ شرایطی در عمل آمریکاییان که از نمایندگی سازمان ملل برخوردار نیست شرکت نکند. و حتی نمایندگی سازمان ملل نیز آلمان را بطور خودکار متعهد نمی کند، بله بگوید و به یک مداخله جویی بپیوندد. آخرین تصمیم را همواره می بایست پارلمان و حکومت بگیرند.

   هیرش: حتی اگر آلمان از همگامی با ناتو سر باز زند.

   بار: حتی در آن هنگام!

   هیرش: و حکومت آلمان در این مورد چه کار خواهد کرد؟

   بار: این را در آن هنگام خواهیم دید.

منبع: ضمیمه Süddeutsche Zeitung شماره 46، 18.11.2005


[1] اشاره به مجموعه تدبیرهای ارائه شده توسط اتو شیلی وزیر کشور آلمان در رابطه با مسایل امنیت داخلی این کشور است. م

[2] منظور متمایز کردن آن دسته از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بخش خشکی قاره از «جزیره» بریتانیا است. م

No Comments

Comments are closed.

Share