الف. مسافر
از سبزه زارها میآمد هیچ گل یاسمنی را نبوییده ، بر تنه هیچ سرو و درختی نام عشقی حک نکرده بود .
از سبزه زارها میآمد هیچ گل یاسمنی را نبوییده ، بر تنه هیچ سرو و درختی نام عشقی حک نکرده بود .
پسر بزرگ مردم چک؛ هم میهنانِ مهرورز آنتونین دورژاک، این گونه این آهنگساز والا و یکی از بنیانگذاران اندیشكده ی آهنگسازی مردمی چک را می نامند. وی را یکی از مشهورترین چک های همه ی دوران ها می دانند، زیرا شایستگی آهنگسازی دورژاک نه تنها در اروپا، بلکه فراتر از آن نیز در درازای زندگی او گرامی داشته شد. ساخته های این آهنگساز که در آن آیین های کلاسیک و ویژگی های بنیادین موسیقی روسی با یکدیگر آمیخته شده بودند، در سراسر جهان پذیرفته شدند، زیرا فرهوشی موسیقی او به اندازه ی زیبایی یگانه و آهنگ هایش است.
ده درصد ثروتمندترین جمعیت جهان در تولید بیش از نیمی از انتشار گازهای گلخانهای مسئولیت دارند. یک درصد ثروتمندترین افراد به تنهایی ۱۵ درصد از این انتشار را به خود اختصاص دادهاند. سرمایهداری فسیلی و حامیان (نئو)لیبرال آن. زیرا آنها میخواهند ما را متقاعد کنند که میتوانیم بدون تغییر در شیوههای اقتصادی و زندگیمان، بحران اقلیمی را حل کنیم.
انتشارات «نگرش» کتاب «پرده دری هایی درباره ی تاریخ دیپلماسی در سده ی هیجدهم»، یکی از اثرهای مهم اما کمتر شناخته شده کارل مارکس را که به تازگی ترجمه شده است، در اختیار خوانندگان گرامی قرار می دهد. تاریخچهی پنهانِ جامعترین و مهمترین تحلیل کارل مارکس دربارهی تاریخ و جامعهی روسیه بخشی از تاریخچهی پنهان مارکسیسم در قرن بیستم است. متدولوژی مارکس در برخورد با رویدادهای سیاسی زمان ما، به ویژه برای نیروهای چپ گرا می تواند کماکان آموزنده و راهگشا باشد.
نظامیگری در دو شکل خود – به عنوان جنگ و به عنوان صلح مسلح – یک فرزند مشروع و نتیجه منطقی سرمایهداری است که تنها با از بین رفتن سرمایهداری میتوان بر آن چیره شد. بنابراین، کسی که صادقانه خواهان صلح جهانی و رهایی از بار وحشتناک تسلیحات است، باید خواهان سوسیالیسم نیز باشد. فقط از این راه است که میتوان در زمینه بحث خلع سلاح واقعاً به روشنگری و تبلیغات سوسیال دموکراتیک دست زد.
موسیقی دان، آهنگ ساز و کنش گر توانای هنر نمایش، آ. ورستووسکی هم سال پوشکین و هم دوره بزرگتر گلینکا به شمار می آمد. در سال 1862 پس از مرگ آهنگ ساز، خرده گیر [نقاد] موسیقیایی برجسته، آ. سروف نوشت که «ورستووسکی نام دارتر از گلینکا بود»، زیرا او، کامیابی پایدار بهترین نمایش آوازی ورستووسکی، «آرام گاه آسکولد» را انگیزه ی این جستار می دانست.
کسی نمی تواند این را کە نیروی چپ مهمترین نیروی مخالف بی عدالتی و تبعیض و نابرابری و آلترناتیو نئولیبرالیسم اقتصادی در هر کشوری است و رفع بی عدالتی و حتی جلوگیری از افزایش آن بنا بە تجربە جوامع مختلف بدون حضور سازمانیافتە بلوک احزاب چپ و سندیکاها و تشکلهای کارگری و عدالتخواە میسر نیست. اما متاسفانە در عمل می بینیم این امر مهم و حیاتی از طرف احزاب و منفردین چپ آنچنان کە بایستە است، جدی گرفتە نمی شود تا آنجا کە کارعدەای از آنهابجای تلاش برای کمک بە تشکیل بلوکی از نیروهای چپ و کارگری بە حمایت و دنبالە روی از یکی از این دو جناح ارتجاعی چنان کە در "انتخابات" آخری مشاهد شد می انجامد و این کج روی عملا در جهت تقویت بی عدالتی، سرکوب، فقر، تبعیض، بی...
اینک در دومین سالگرد انقلاب نوین زنانه تاریخ، ما معلمان ، ما کارگران پرستاران و بازنشستگان، ما زنان و دادخواهان، ما جوانان آزادی خواه و ما مردمی که از فقر و فساد و گرانی و ظلم و تبعیض حاکمان به جان آمده ایم، با ادامه اعتراضات، تجمعات و اعتصاباتمان و فریاد دوباره “اتحاد ،اتحاد، علیه فقر و فساد” با گرامی داشت قدرتمند و پر شور سالگرد آغاز انقلاب، یک صدا با هم برای برچیدن مناسبات نابرابر ، پایان دادن به بی حقوقی زن و بردگی مزدی، و بازگرداندن اختیار به انسان هم پیمان می شویم.
تنها راهحل واقعی، یعنی «پایدار»، برای شکاف جهانی بین انسان و محیط زیست، به گفته مارکس، جامعهای از «تولیدکنندگان همبسته» است که «متابولیسم خود با طبیعت را به صورت منطقی تنظیم کنند؛ به جای اینکه زیر سلطه ی یک قدرت کور باشند، آن را تحت کنترل جمعی خود درآورند؛ و این کار را با صرف کمترین انرژی و تحت برازنده ترین شرایط که متناسب با سرشت انسانی آنها باشد، به انجام برسانند.» رهایی از ستم و پایداری زیستمحیطی اهدافی هستند که به طور جداییناپذیری به هم مرتبطاند. این دو نیازمند ایجاد سوسیالیسم قرن بیست و یکم هستند.
تری ایگلتون، مارکسیست بریتانیایی و نویسنده کتاب «چرا مارکس حق داشت» درباره بهروز بودن کارل مارکس می گوید: تحسین مارکس ممکن است به اندازه کاربرد وصف خوب برای یک قاتل عجیب به نظر برسد. آیا مسئولیت استبداد، قتلعام، اردوگاههای کار، فاجعههای اقتصادی و از دست رفتن آزادی میلیونها انسان برعهده ایده های مارکس بودند؟ آیا یکی از شاگردان وفادار او کشاورز پارانوئیدی از گرجستان به نام استالین و دیگری یک دیکتاتور چینی بیرحم نبود که دستهایش به خون حدود ۳۰ میلیون نفر آلوده است؟
آنتونیو گرامشی، نظریهپرداز مارکسیست و فیلسوف ایتالیایی، اگرچه در نیمه اول قرن بیستم و در زمان سلطه فاشیسم بر ایتالیا زندگی میکرد، اما نظراتش دربارهٔ هژمونی، قدرت و سیاست همچنان میتواند در تحلیل شخصیتهای سیاسی معاصر کاربرد داشته باشد. در این متن که بصورت مصاحبه ای مجازی در سال 2017 نوشته شده، تلاش شده است با توجه به اصول و نظرات گرامشی، پلی به دنیای امروز زده شده و تحلیلی از ریاستجمهوری دونالد ترامپ ارائه شود. هر چند ترامپ اکنون رییس جمهور نیست، اما ترامپیسم، پوپولیسم راست افراطی و فاشیسم به موضوع روز در کشورهای پیشرفته سرمایه داری و نیز در سطح بین المللی بدل شده است.
این مطلب از دانشمند فقید سمیر امین در سال 2014 ترجمه و در سایت نگرش منتشر شد. سمیر امین در این مطلب پیش بینی کرده بود که سیاست های نولیبرالیسم در سطح جهان، به رشد فاشیسم های رنگارنگ منجر می شود. اوجگیری جریان های فاشیستی در سراسر دنیا (از هند گرفته تا اروپای غربی و ایالات متحد آمریکا)، مهر تایید بر اندیشه های این دانشمند زده است و جا دارد که بار دیگر به آن بپردازیم.
آلکساندر گائوک، رهبر ارکستر و موسیقی دان فرهیخته از اتحاد شوروی، بی تردید سهم بزرگی در دنیای موسیقی دارد. او در سال های همکاری با فیلارمونی شوروی، تنها در تالار بزرگ آن ۲۹۰ کنسرت اجرا کرد. در اینجا توجه شما را به زندگی نامه او جلب می کنیم.
در کشورهای وابسته، مبارزه علیه سرکوب و استثمار ممکن است به معنای مبارزه برای استقلال ملی باشد. اما کارگران در آنجا نه تنها باید علیه قدرتهای امپریالیستی، بلکه علیه نیروهای سیاسی در کشورهای خود نیز باید به پاخیزند. انقلابیون در کشورهایی که زیر سرکوب امپریالیسم قرار دارند، باید پشتیبانی خود را از جنبش رهایی بخش ملی وابسته به آن کنند که آیا این جنبش خودرهاسازی طبقه کارگر در کشور خود را برمی انگیزد یا مانع آن می شود. در هر دو حالت، این بدان معناست که نباید در سمت طبقه حاکم خودی بایستند، بلکه باید قطب مستقلی را برای دفاع از منافع مزدبگیران و خانوادههای شان بسازند.
موسیقی بللینی درایش ِ بسیاری بر آفریده های بسیاری از آهنگسازان نام دار، همچون فردریک شوپن پیانیست و آهن¬ساز لهستانی گذاشت. دستیابی به سادگی و دسترسی به درونمایه ی موسیقی، این دو کنشگر برجسته را با یکدیگر خویشاوند می سازد. در سراسر فرآیند آفرینش، بللینی آگاهانه استادی ِ خود را در برابر ِ شیوه ی آفرینش و اجرای ساخته های موسیقیایی هم دورانان ِ خود جای داد. او از به کار بردن ِ روش های نکته سنجانۀ پیچیده، شکوفایی بیش از اندازه، پیچیدگی ها به سود سبُکی و نزدیکی به نگاره های مردمی خودداری می کرد.
ما امضا کنندگان این بیانیه قاطعانه اعلام میداریم «انتخابات» در جمهوری اسلامی هیچگونه ارتباطی به نظر و خواست و مطالبات بخشهای مختلف جامعه ندارد و نزد اکثریت مردم و فعالین انقلاب «زن زندگی آزادی» به رسمیت شناخته نمیشود و کاملا از اعتبار ساقط است. ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن بالا نگه داشتن پرچم انقلاب «زن زندگی آزادی»، عموم جامعه را به مبارزه متحدانه و همبسته، مستمر و سازمانیافته بر اساس منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران و منشور مطالبات پیشرو زنان ایران، فرا میخوانیم تا در یک مسیر مشترک بر اساس خواستههای آزادیخواهانه، برابریطلبانه و سکولاریستی به نقطه پیروزی برسانیم و این بساط ضدانسانی را از جامعه مان پاک کنیم.
ما مطلع هستیم که هر ساله هم زمان با برگزاری اجلاس سازمانی جهانی کار، تشکلات کارگری بین المللی و حامیان طبقه کارگر ایران در خارج از کشور تجمعاتی اعتراضی در حمایت از کارگران زندانی و مبارزات کارگری در ایران برگزار میکنند. ما به نوبه خود صمیمانه قدردان آنها و کلیه حامیان جنبش کارگری ایران هستیم. امیدواریم امسال نیز، با توجه به حمایت سندیکاهای کارگری فرانسه، سوئیس، دانمارک، سوئد، انگلیس و دیگر تشکلهای کارگری بین المللی، شاهد حمایت گستردهترهم طبقهایهای خود باشیم.
تجربه ی تلخ ٤٤ سال گذشته نشان می دهد که نظام نولیبرالیستی اسلام پناه حاکم، علت اصلی همه مشکلات و شوربختی های کارگران و زحمتکشان ایران است. در جریان جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی که گستره ای ملی یافت، آشکار شد، این نظام که برپایه ترور و هراس افکنی در سطح ملی و منطقه ای بنا شده، به شدت آسیب پذیر است و اقتدارش در برابر مردم متحد و رزمجو رنگ می بازد. استثمارگران تافته جدابافته ای از جامعه نیستند. آنان در محاصره مردم به زندگی انگلی خود ادامه می دهند. عمل متحد زحمتکشان ایران و پیشاپیش آنان طبقه کارگر می تواند به این نظام تمامیت گرا پایان دهد و به سوی ایرانی آزاد، آباد، مرفه و سکولار حرکت کند.
سال ۱۴۰۳، سال پیگیری سرسختانه و ایستادن بر میثاقی است که در فریاد زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ بسته شد. جامعه ایستاده است؛ بخشهای مختلف کارگری با مطالباتشان دارند به میدان میآیند. بازنشستگان همچنان خیابانها را به صحنهی حضور اعتراضات درخشان خود تبدیل کردهاند و در برابر حکومت که با حمله به زنان میخواهد همهی ما مردم را عقب براند، و در این روزها به بهانهی جنگ با اسرائیل به حملاتش شدت داده، شاهد فضایی از اعتراض و مقاومت شجاعانهی زنان هستیم. عهد ما این بوده است “ایستادهایم تا پایان” و بر همین پیمان و میثاق میمانیم و مسیر رهایی از فقر، ستمگریها و تبعیضات را دنبال خواهیم کرد.
هفتاد و سومین سالروز خود کشی صادق هدایت در پاریس در 19 فروردین 1330 به روایت دکتر فریدون هویدا از آن روزها در گفت و گویی در برنامه تاریخ شفاهی با ناخد حمید احمدی سال 1385 خورشیدی