پژوهش: م . ت . برومند
آزمون «برنامه نجات یونان» پرده از رخسار اتحادیه اروپا بر گرفت و نشان داد که این اتحادیه چه بافت پیچیده تبعیض آمیز به سود سرمایه مالی بحران آفرین، مالکان بانک ها و ثروتمندان قاره اروپا دارد.
آزمون «برنامه نجات یونان» پرده از رخسار اتحادیه اروپا بر گرفت و نشان داد که این اتحادیه چه بافت پیچیده تبعیض آمیز به سود سرمایه مالی بحران آفرین، مالکان بانک ها و ثروتمندان قاره اروپا دارد.
این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با یکدیگر٬ و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ٬ تنها خانه ای که تاکنون شناخته ایم
ما به یک دمکراسی واقعی نیاز داریم نه به یک دمکراسی با پوزه بند مثل شرایط حاضر... روایت رسمی این است که نمی شود کاری کرد. تو نمی توانی به چیزی دست یابی، بی تفاوت به اینکه چکار می کنی. اینکه همه چیزهایی که اتفاق افتاده تقصیر تو است. اینکه تو فراتر از حد خودت زندگی کرده ای و بخاطر آن باید خجالت بکشی. تو عاجزی. در پس این روایت منافع مادی مشخصی خوابیده است! افرادی هستند که می خواهند تو این چیزها را باور کنی و حالت بد باشد و خود را تنها احساس کنی
طی سال های بیست (قرن گذشته) روانکاوی رسانه ای شد – یعنی کاریسمای عظیم آن برای کمک کردن به دگرگونی وسیله های جدید ارتباط های نیرومند انقلاب دوم صنعتی مثل رادیو، فتو ژورنالیسم و سینما مورد استفاده قرار گرفت. ..به عقیده کانت استقلال، آزادی استفاده کردن از خرد خود به منظور کشف کردن قاعده های اخلاقی معتبر در جهان معنی می دهد. برعکس، به عقیده فروید، استقلال آزادی کشف کردن آن چه که می خواهیم در زندگی خود انجام دهیم، معنی می دهد. این تحول به طور عمیق به انقلاب دوم صنعتی مربوط می گردد.
آغازهای درخشان روانکاوی در 1899، ورود چشمگیر آن در فرهنگ توده مردم آمریکا، نفوذی که در بخش بزرگی از جوانان، محیط های باب روز، هنرمندان، روشنفکران، و نیز در مُبلغ ها و روان شناسان مؤسسه، داشته، کمک اساسی آن به نهادهای دولت رفاه از پایان جنگ دوم جهانی، احیای وظیفه رویارویی آن در 1960 و جای مرکزی که هنگام موج دوم فمینیسم و جنبش آزادی هم جنس گرایان به دست آورد، دلیل های ژرف و همه گانی بودن رابطه هایی است که روانکاوی را با فرهنگ قرن بیستم پیوند می دهد.
ناکامی «پروژه آمریکای سده نو» شاید پایان اسف انگیز 60 سال مبارزه را نشان می دهد که در جریان آن ایالات متحد کوشیده است ، ارگان مرکزی یک دولت جهانی شود. این مبارزه جهان را دگرگون کرده است. اما حتا در زمان های بسیار با شکوه اش هرگز در امر دست یافتن به هدف اش، کامیاب نبوده است.
لیبرالیسم نو ایدئولوژی خاص فعالیت دولت به نفع سرمایه است. فعالیتی که در خلال آن ایالات متحد برای برقرار کردن هژمونی خود پس از بحران دهه 1970 کوشیده است. با وجود این، پس از به دست آوردن کامیابی های معین در پایان دهه 1980، به ویژه در دهه 1990 لیبرالیسم نو ، طی واپسین سال ها، در زمانی که دولت بوش به خاطر پروژه برای آمریکای سده نو می کوشید، به کرانمندی های اش رسید.
با اینکه تاریخ بزرگداشت اول ماه مه در ایران حدود صد سال سابقه دارد، اما متاسفانه به علت سرکوبهای پلیسی، امنیتی و کارشکنیهای دولتی و بر خلاف ادعاهای گوش خراش مسئولان در حمایت از کارگر و همچنین همگانی نبودن تعطیلی روز جهانی کارگر، تا کنون بزرگداشتی شایستهٔ مقام میلیونها کارگرو زحمت کش ایرانی در اول ماه مه برگزار نشده است.
منصور اسانلو از علت اصلی دشمنی رژیم با تشکل های کارگری و نقش بنیادی نهادهای صنفی و مدنی در دفاع از حقوق بشر و دمکراسی می گوید
آیا ونزوئلا در تقاطع راه ها قرار دارد؟ فرمول از پیش نشان می دهد که نا بهنگام برای این کشور به کار رفته است. با این همه سال هایی که در پی می آید برای آینده روند سیاسی که توانسته است آرزوی میلیون ها افراد در زمینه گفتگو در باره مضمون پروژه سیاسی آلترناتیو سرمایه داری باشد، جنبه اساسی دارد. چپ باید در طرح ریزی این پروژه جدید سوسیالیستی که باید دور از آزمون استالینی و سوسیال دموکراسی باشد که به منافع توده های مردم پشت کرده اند، شرکت جوید.
لیبرالیسم نو یک نظم جدید اجتماعی را تعریف می کند که هدف اساسی آن برقراری قدرت و در آمدهای بخش های برتر طبقه سرمایه دار است.
با نهایت تاثر و تاسف درگذشت پدر آقای عیسی پهلوان، عضو هیات نگارندگان نگرش و دوست گرامی مان را به ایشان، از صمیم قلب تسلیت می گوییم و برای ایشان و خانواده شان آرزوی صبر فراوان داریم.
حدود یک میلیارد انسان در فیس بوک مطلب منتشر می کنند که چه کسی را می شناسند، از چه چیزی خوش شان می آید، چه کاری را با علاقه انجام می دهند، چه برنامه هایی برای آینده خود دارند و در مورد تحول های جاری سیاسی و اجتماعی چه می اندیشند. این تعداد یک هفتم بشریت است. اگر داده های فیس بوک به دست های اشتباه و ناجوری بیافتد تکلیف چیست؟ مثلا در دست نهادهای دولتی و امنیتی؟
بحران اکولوژیک سیاره ای با پدیده دگرگونی جوی چرخش قطعی پیدا کرده است. پاسخگوی این وضعیت بی سابقه در تاریخ بشریت کیست؟ به عنوان مارکسیست پاسخ ما این است: این خطا بر عهده سیستم سرمایه داری، منطق پوچ و نا عقلانی توسعه و انباشت بی انتها و تولیدگرایی آن به وسوسه جستجوی سودها است
در قرن گذشته تلاش های اصلی بشر در راه ایجاد جهانی در خور شأن انسان پیرامون دولت و تصرف قدرت دولتی متمرکز بود. کشمکش های اصلی (بین "اصلاحطلبان" و "انقلابیان" ) بر سر چگونگی تصرف قدرت دولتی (چه از طریق پارلمان یا ابزارهای فراپارلمانی) استوار بود. تاریخ قرن بیستم نشاندهنده ی آنست که چگونگی تصرف قدرت دولتی اهمیت چندانی ندارد. در تمامی نمونه های پیروز، قدرت دولتی نتوانست به دگرگونی هایی بیانجامد که رزمندگان به آن امید بسته بودند...
سیاستهای 33 سال اخیر نشان میدهد که بخش مهمی از حاکمان اسلامی علاقهای به باسواد شدن مردم ندارند. چرا که گسترش سواد در جامعه می تواند به رشد علم و روشنفکری کمک کند. تجربه افزایش تعداد دانشجویان، رشد جنبش دانشجویی و رویارویی آن با نظام اسلامی علت این بیعلاقگی و هراس حاکمان را روشن میسازد. حاکمانی که سانحههای طبیعی مانند سیل و زلزله را با آزمون الهی و بدحجابی توضیح میدهند، بدیهی است که نفعی در باسواد شدن مردم نداشته باشند.
در اینجا نوعی رژیم مافیا حکومت می کند که شامل قوه قضاییه، پلیس، شمار زیادی از استانداران و بسیاری از صاحبان شرکت ها است. این یک ساختار سازمان یافته از همدستان است که دست اندرکار معامله بسیار سودآوری هستند. فرار از مجازات محصول رشته ای از همدستی ها است که متعلق به سیستم سرمایه داری است. هیچ چیز به اندازه تجارت آدم، مواد مخدر و قاچاق جنگ افزار پول آور نیست.
نبرد ضد سرمایه داری اکنون در شکل یک جنبش، در شکل تنوع ویژگی ها ظاهر می شود. ایده اکنون عبارت از درهم شکستن سیستم سرمایه داری و ساختن یک سیستم دیگر نیست، بلکه عبارت از فروپاشی سرمایه داری و سیستم است؛ اینکه سیستمی بودن جامعه فروپاشانده شود. بنابراین پاسخ روشن به این پرسش که ما چگونه باید جهان را تغییر دهیم، در واقع خود یک پرسش است. اما بهترین پاسخ ها در حقیقت پرسش ها هستند. زاپاتیست ها می گویند: پرسش کنان، پیش می رویم!
این به اصطلاح بهار عربی، آخرین زمستان عربی است. امیدوارم که چنین باشد. وقتی مردم احزاب افراط گرای اسلامی را انتخاب می کنند، روزی فرا می رسد که خواهند فهمید این تغییرات آن تغییراتی نیست که برایش مبارزه کرده اند. در جهان عرب نمی توان از نظام خودکامه به دموکراسی نایل شد بی آن که مرحله بنیادگرایی افراطی مذهبی را تجربه کرد و از سر گذراند.