کتابی که در دست دارید، داستان زندگی یک جوان افغان به نام عنایت الله است؛ یکی از هزاران جوان آواره در کوچه پس کوچه های دنیا، خسته از جنگ، استبداد، فقر، گرسنگی، تحقیر، تبعیض و استثمار؛ در «حسرت یک زندگی معمولی»؛ در جستجوی جایی اندک امن و آرام… این ترجمه را به پیشگاه نویسندگان توانمند میهنم تقدیم می کنم، به امید آن که همت کرده و گوشه هایی از داستان های پررنج میلیون ها پناهجوی افغان را که بعنوان شهروند دست چندم و یا ناشهروند در ایران زندگی می کنند، به قلم درآورند، تا پرده پیش داوری ها و تزویر عوامفریبان کنار زده شده و در پس آن سیمای انسان ها، با همه خوبی ها و ضعف های شان، شهامت ها و ترس های شان، آروزها و کابوس های شان، دیده شود.
سخنی با خوانندگان
کتابی که در دست دارید، داستان زندگی یک جوان افغان به نام عنایت الله است؛ یکی از هزاران جوان آواره در کوچه پس کوچه های دنیا، خسته از جنگ، استبداد، فقر، گرسنگی، تحقیر، تبعیض و استثمار؛ در «حسرت یک زندگی معمولی»؛ در جستجوی جایی اندک امن و آرام.
فابیو گدا، نویسنده ی ایتالیایی، با ثبت داستان زندگی یکی از این جوانان، کوشیده است به این توده ی بزرگ بی چهره که در رسانه ها و افکار عمومی اغلب به عنوان مجرم و خلافکار معرفی می شوند، سیمای مشخص انسانی ببخشد.
هر انسانی یک داستان نانوشته است. به امید نگارش اثرهای نانوشته، این ترجمه را به پیشگاه نویسندگان توانمند میهنم تقدیم می کنم، به امید آنکه همت کرده و گوشه هایی از داستان های پررنج میلیون ها پناهجوی افغان را که بعنوان شهروند دست چندم و یا ناشهروند در ایران زندگی می کنند، به قلم درآورند، تا پرده پیش داوری ها و تزویر عوامفریبان کنار زده شده و در پس آن سیمای انسان ها، با همه خوبی ها و ضعف های شان، شهامت ها و ترس های شان، آروزها و کابوس های شان، دیده شود.
این ترجمه را همچنین تقدیم به هزاران کودک، نوجوان و جوان افغان در ایران می کنم که سرپناه شان سقف بلند آسمان، چراغ شب افروزشان شمع ستارگان بی شمار، بسترشان زمین سفت و سخت و رویای شان به آغوش کشیدن دوباره مادر و پدر است.
آرش برومند، ژوئیه ٢٠٢٥
این کتاب را می توانید از نشانی زیر دانلود کنید:
http://www.negaresh.de/pdf/Arasch_ImMeerSchwimmenKrokodile.pdf
No Comments
Comments are closed.