به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر

01.05.2023

تا کارگران بعنوان یک طبقه پا به میدان نگذارند، میزان اثرگذاری شان محدود خواهد بود. از آغازجنبش انقلابی کنونی، کارگران و زحمتکشان حضور پررنگی در آن داشته اند. بگونه ای که هر چهار مبارز جاوید نام سربه دار، کارگر بودند. اما حضور آنان بعنوان یک طبقه موجب خواهد شد که از یک سو نظام سرکوبگر نه با افراد جدا از هم بلکه با یک طبقه بزرگ اجتماعی رودررو شود و از دیگر سوبه کارگران قدرت اتحادشان را نشان دهد؛ اتحادی که به آنان این امکان را می دهد که به جای تبدیل شدن به آلت دست دیگر قشرهای حتی ارتجاعی (در چهره اپوزیسیون و یا جناح هایی از حکومت)، طبقه ای برای خود باشند و برای دستیابی به منافع کوتاه و درازمدت خود برزمند.

با فرارسیدن اول ماه مه، روز جهانی کارگر، زحمتکشان سراسر جهان این روز را گرامی می دارند. اول ماه مه یادآور مبارزات طبقه کارگر در کشورهای سرمایه داری برای پایان بخشیدن به استثمار و ایجاد شرایط اجتماعی عادلانه است. در کشور ما نیز این روز از صد سال پیش به این سو، از سوی بخش پیشروی طبقه کارگر و سازمان های سیاسی آن گرامی داشته شده است.

امسال اما روز جهانی کارگر در شرایطی از راه فرامی رسد که مبارزات زحمتکشان ایران در پرتوجنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» وارد بُعدهای جدیدی شده است. در حالی که هر روز اخبار تظاهرات و مبارزات قهرمانانه دختران و پسران جوان، گردهمایی ها، نافرمانی مدنی و اعتراض های مردمی در ادامه جنبشی که با نام رمز «ژینا» آغاز شد از گوشه و کنار کشور به گوش می رسد، در روزهای گذشته کارگران بیش از صد شرکت و واحد پیمانکاری در صنعت نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد و … هم دست به اعتصاب زده اند.

هر چند علت این اعتصاب ها خواست های معیشتی و صنفی اعلام شده، اما همزمانی آن با دیگر اعتراضات نشان می دهد که علت این اعتصاب ها و اعتراض ها یکی است: وضعیت به شدت بحرانی سیاسی واجتماعی و اقتصادی کشور.

مبارزه های کارگری به ویژه در شرایط انقلابی کنونی به ما می آموزد:

  • تا کارگران بعنوان یک طبقه پا به میدان نگذارند، میزان اثرگذاری شان محدود خواهد بود. از آغازجنبش انقلابی کنونی، کارگران و زحمتکشان حضور پررنگی در آن داشته اند. بگونه ای که هر چهار مبارز جاوید نام سربه دار، کارگر بودند. اما حضور آنان بعنوان یک طبقه موجب خواهد شد که از یک سو نظام سرکوبگر نه با افراد جدا از هم بلکه با یک طبقه بزرگ اجتماعی رودررو شود و از دیگر سوبه کارگران قدرت اتحادشان را نشان دهد؛ اتحادی که به آنان این امکان را می دهد که به جای تبدیل شدن به آلت دست دیگر قشرهای حتی ارتجاعی (در چهره اپوزیسیون و یا جناح هایی از حکومت)، طبقه ای برای خود باشند و برای دستیابی به منافع کوتاه و درازمدت خود برزمند.
  • لازمه برآمد کارگران بعنوان یک طبقه، وجود سندیکاها واتحادیه های سراسری کارگری است. تقویت نهادهای صنفی موجود و پایه ریزی سندیکاهای جدید در بخش های گوناگون و همکاری و همبستگی هر چه بیشتر آنها با هم ضرورتی حیاتی در این مرحله از مبارزات کارگران و زحمتکشان ایرانی است.
  • سازمان یابی کارگران بعنوان یک طبقه، بدون آگاهی طبقاتی راه به سرمنزل مقصود نمی برد. ازینرو شکل گیری و اتحاد عمل سازمان های سیاسی عدالت خواه دمکرات و پیوند آنها با سازمان های صنفی کارگری و تلاش برای ارتقای سطح آگاهی کارگران نسبت به جایگاه اجتماعی خود و حقوق خویش، مهم ترین وظیفه نیروهای دمکرات سوسیالیست است.
    نظام توتالیتراسلامی پس از انقلاب بهمن، کاملا آگاهانه وبصورت سیستماتیک با تمام توان کمربه نابودی سازمان های چپ بست تا مانع از روند گسترش آگاهی طبقاتی کارگران و زحمتکشان گردد. ارتجاع جنایتکار حاکم با ایجاد سازمان های دست آموز و مجیزگوی «چپ» کوشیده است تا در برقراری ارتباط میان سازمان های سیاسی عدالت خواه و کارگران و زحمتکشان اختلال ایجاد کند. بدون وجود سازمان های سیاسی عدالت خواه و در شرایط نبود آگاهی طبقاتی، نیروهای مرتجع حاکم می توانند کارگران را همچون بردگان استثمار کنند.
  • در کنار کارگران که بزرگ ترین طبقه اجتماعی کشور را تشکیل می دهند، دیگرقشرهای زحمتکش نیز از مشکلات عمومی همسان با مشکلات کارگران رنج می برند. متاسفانه تا کنون کارگران و زحمتشکان ایران موفق نشده اند که مبارزات خود را با هم هماهنگ کرده و به هم گره بزنند. ازینرو موفقیت های آنان محدود و متزلزل بوده است.
    با توجه به وزن طبقه کارگر در ایران، این طبقه می تواند در شرایط کنونی، نقش هماهنگ کننده مبارزات زحمتکشان را به عهده بگیرد. برای نمونه پشتیبانی معلمان و فرهنگیان، بازنشستگان، دانشجویان و دانش آموزان، کشاورزان، بازاریان خرده پا، پرستاران و پرسنل امور درمان، وکیلان، پزشکان و … از فراخوان نهادهای کارگری و دست زدن به اعتراضات همزمان می تواند نیرویی صدچندان برای دستیابی به خواست های بحق مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایجاد کند.

تجربه ی تلخ ٤٤ سال گذشته نشان می دهد که  نظام نولیبرالیستی اسلام پناه حاکم علت اصلی همه مشکلات و شوربختی های کارگران و زحمتکشان ایران است. در جریان جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی که گستره ای ملی یافت، آشکار شد، این نظام که برپایه ترور و هراس افکنی در سطح ملی و منطقه ای بنا شده، به شدت آسیب پذیر است و اقتدارش در برابر مردم متحد و رزمجو رنگ می بازد. استثمارگران تافته جدابافته ای از جامعه نیستند. آنان در محاصره مردم به زندگی انگلی خود ادامه می دهند و مانند زالو خون قشرهای زحمتکش را می مکند. عمل متحد زحمتکشان ایران و پیشاپیش آنان طبقه کارگر می تواند به این نظام انگلی سرکوب گر و جنایتکار پایان دهد و ایرانی آزاد و آباد و مرفه و سکولار را سامان بخشد.

چاره کارگران و زحمتکشان  آگاهی و سازمان یافتگی است.

هیات نگارندگان نگرش

No Comments

Comments are closed.

Share