چرا به‌جای هیچ، چیزی وجود دارد؟
ماده و پادماده
دکتر حسن بلوری

23.05.2020

„چرا به‌جای هیچ، چیزی وجود دارد؟“ پرسشی است که ‌بنظر اولین‌بار گُتفرید ویلهلم لایب‌نیتز، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی ۱۶۴۶ـ۱۷۱۶، مطرح کرده است. این پرسش به „پرسشِ اساسی“ معروف است.

پاسخِ درست به „پرسشِ اساسی“ در گرو تعریفی است که از „هیچ“ می‌کنیم. فیلسوفان اغلب از „هیچ“ تفسیری مانند „نیستی“ یا „عدم“ دارند و قرن‌هاست که در باره‌ی آن بحث می‌کنند. „نیستی“ یا „عدم“ چه معنائی دارند؟ فیزیکدان‌ها از „هیچ“ تعریفی مانند کمیّت فیزیکیِ „چیز“ دارند. „هیچِ“‌فیزیکی عینی، قابلِ اثبات و استدلالِ علمی (کوانتوم فیزیکی) است.

چکیده:

„چرا به‌جای هیچ، چیزی وجود دارد؟“ پرسشی است که ‌بنظر اولین‌بار گُتفرید ویلهلم لایب‌نیتز، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی ۱۶۴۶ـ۱۷۱۶، مطرح کرده است. این پرسش به „پرسشِ اساسی“ معروف است.۱

پاسخِ درست به „پرسشِ اساسی“ در گرو تعریفی است که از „هیچ“ می‌کنیم. فیلسوفان اغلب از „هیچ“ تفسیری مانند „نیستی“ یا „عدم“ دارند و قرن‌هاست که در باره‌ی آن بحث می‌کنند. „نیستی“ یا „عدم“ چه معنائی دارند؟ فیزیکدان‌ها از „هیچ“ تعریفی مانند کمیّت فیزیکیِ „چیز“ دارند. „هیچِ“‌فیزیکی عینی، قابلِ اثبات و استدلالِ علمی (کوانتوم فیزیکی) است.۲

بدیهی است که پاسخِ علمی تنها در حیطه فضازمان معنا دارد. „خارج از فضازمان“ در جستجوی معنا و تفسیر بودن یعنی متافیزیک را جایگزین دنیای عینی (ابژکتیو) کردن که روی‌کردی غیرعلمی (غیرفیزیکی) محسوب می‌شود. شرط ارائه پاسخِ علمی از جمله شناختِ درست از مفهوم فضا، زمان، ماده، علت شکل‌گیری و چیستی‌شان می‌باشد.

ما „هیچ“ را به‌‌‌معنای فیزیکی آن منظور می‌داریم. „هیچِ“‌‌فیزیکی یعنی همان ’تقارنِ اولیه‘ که در مقاله پیشین تحت عنوان ’تقارن: کلیدِ شناختِ کیهان‘۳ توضیح داده شد. برای یادآوری در پیوست تعریف  مفهوم‌ تقارن و شکستِ تقارن را که در آن مقاله بیان داشتم نقل قول می‌کنم.

در این مقاله می‌خواهم پرسش‌ ذکر شده‌ در عنوان مقاله را از دیدگاه علمی، خاصه علم فیزیک، بررسی نموده و توضیح دهم که چگونه از „هیچِ“فیزیکی ساختارهائی از ماده و پادماده بوجود می‌آیند و بعکس، یعنی چگونه از این ساختارهای مادی „هیچِ“‌فیزیکی شکل می‌گیرد. صحتِ هر دوی این حالت‌ها در نیمه اول قرن بیستم هم به شکل نظری و هم به شکل آزمایشی به اثبات رسیده‌‌ است. فیزیکِ حاضر مقدار ماده و پادماده را در آغاز کیهان (تقارنِ اولیه) برابرهم ارزیابی می‌کند. در آن وضعیت ماده و پادماده بی‌وقفه از انرژی بوجود می‌آمدند و به انرژی تبدیل می‌شدند. اما ما اکنون عمدتا ساختارهائی از ماده (کهکشان‌ها، ستارگان، سیاره‌ها و … ) را شاهدیم. چه عواملی سبب غلبه ماده بر پادماده شده است؟ پادماده کجاست؟ پاسخِ دانش فلسفه و علمِ فیزیک به „پرسشِ اساسی“ چیست؟

چرا به‌جای هیچ، چیزی وجود دارد؟

No Comments

Comments are closed.

Share