نمی دانیم که آیا دست اندر کاران اصلی قدرت در جمهوری اسلامی پیام قیام دی ماه را دریافته اند یا نه ، چنانچه این پیام روشن برای دگرگونی های اساسی را درنیافته باشند وبه موقع عقب ننشینند _ که البته بعیدست که دریافته باشند و عقب نشینی کنند _ و جناح اصلاح طلب گوشزدهای لازم را نه به مردم بلکه به سرکوبگران و راستگرایان نکند وراه برای ایجاد دگرگونی های بنیادی و اساسی بر پایه ی شعارها و خواستهای مطرح شده از سوی مردم هموار نگردد، باید در انتظار روزهای بسیار سخت و ناهموار وپرتنشی درمیهنمان باشیم. زیرا گفته اند که ، خواهنده را می برند ونخواهنده را می کشانند.
بی تردید مسولیت همه ی دشواری ها و همچنین آسیب های احتمالی به کشور وملت ایران به عهده حکومت اسلامی و گردانندگان آن خواهد بود.
بانگ بلند دلکش ناقوس
وقت سحر ،
بشکافته است خرمن خاکستر هوا
میهن ما ایران ، ازجمله به سبب تاریخ دیرینه وقرار گرفتن در مسیروزش باد بی نیازی دوران مدرن و مردمان شورمند و خیال اندیشش ، بویژه در صد و اندی سال گذشته شاهد رویدادهای سیاسی مهم و جنبش ها و خیزش های بسیاری بوده است :
جنبش تنباکو،ترور ناصرالدین شاه قاجار، انقلاب مشروطه وبنیانگذاری نخستین پارلمان در شرق ، تاسیس سلطنت پهلوی، جنبش ملی شدن نفت به رهبری روانشاد دکتر مصدق ، اصلاحات سال 41 شاه، مخالفت خمینی و سنت گرایان مذهبی با اصلاحات ارضی و حقوق زنان در خرداد 42 ، جنبش چریکی دهه ی50 ، انقلاب بهمن 57 ، جنبش سبز سال 88 و اینک قیام و خیزش بزرگ اعتراضی مردمی گسترده ی دی ماه 96 .
قیام دی ماه 96 که سر آغازش بازی های جناحی و درون حکومتی در مشهد بود و از سوی واپسگرا ترین وفاسدترین بخش های حکومت اسلامی یعنی گردانندگان آستان قدس خراسان علیه دولت روحانی آغاز شده بود در همان نخستین گام ها با دخالت بجا ودرست هنگام مردم بجان آمده از ستم های حکومت ، نقشه های رئیسی و علم الهدا و یاران جناح به اصطلاح اصول گرا یشان را درهم ریخت و در چشم بهم زدنی به یک اعتراض سیاسی مردمی سراسری که با شعار های مشخص و روشن نظام اسلامی وگروه حاکم و رهبری نظام را هدف گرفته بود فرارویید . جناح سرکوبگر وراستگرای وابسته به رهبری جمهوری اسلامی این خیزش عمومی را نتیجه ی فعالیت های توطئه گرانه دولت های خارجی بویژه آمریکا و اسرائیل و همکاری سلطنت طلبان ومجاهدین با آنها اعلام کرد . جناح اصلاح طلب و طرفدار روحانی آنرا حاصل تبلیغات و توطئه های جناح مقابل برای ضعیف کردن و برکناری دولت ارزیابی نمود .بدین سان هردو بخش حکومت اسلامی آنچه را که در 4 دهه گذشته در گستره های اقتصادی وسیاسی و فرهنگی واجتماعی بر مردم ایران رواداشته اند ،فراموش می کنندو نمی خواهند و یا نمی توانند بدانند که این واکنش گسترده وخشماگین مردمی، نتیجه دولت مداری فاسد و استبدادی و ایران برباد ده بویژه جناح سرکوبگر و واپسگرای این حکومت است .
بخش بزرگی از مردم ایران برای بدتر نشدن اوضاع کشور و بهبود آن ، در سال 76 و 80 با شرکت در انتخابات و رای به محمد خاتمی و در سال 88 با رای به حسین موسوی و در انتخابات 92 و96 با انتخاب حسن روحانی کوشیدند با استفاده از صندوق رای، تمایل و علاقه شان به دگرگونی و بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را به حکومت اسلامی نشان دهند واز حکومت گران بخواهند که گام های موثری در راستای منافع مردم بردارند، امری که تاکنون نتیجه ی محسوسی در پی نداشته است. علت و ریشه های سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی این خیزش بزرگ وواکنش حکومت اسلامی و جناح های آن به این قیام و شکل اعتراض های مردمی و شعار های آن و خواسته های مطرح شده و دورنماو آینده تحولات در ایران از مواردیست که در این مقاله به آن پرداخته می شود.
با توجه به داده های تاکنونی می توان این ارزیابی را پذیرفت که بیشتر اعتراض کنندگان از جوانان قشرهای پایین دست تر و قشر های میانی کم درآمد بوده اند. در دهه های گذشته کشور ما همواره با نا بسامانی های اقتصادی وافزایش بیکاری و تورم دم افزون روبروبوده است افزایش لگام گسیخته قیمت ها بویژه در دوره ی سیاه احمدی نژاد از قدرت خرید توده های محروم وقشر میانی جامعه به شدت کاسته وفقر دامن گستر شده است تا جایی که برپایه آمار های رسمی اینک نزدیک به یک سوم از ملت ایران زیر خط فقر بسر می برند وبیکاری و اعتیاد وفحشا و بی خانمانی وحاشیه نشینی بیداد می کند. در همان حال در این مدت بخش بالایی جامعه و بویژه راهزنان رانت خوار برحجم ثروتشان بصورت افسانه ای افزوده اند و شکاف طبقاتی ابعادی شگفت یافته است . در شماری از شهر های بزرگ تا یک سوم جمعیت در حاشیه شهرو در بدترین وغیر انسانی ترین شرایط ممکن زندگی می کنند ، بدون محل کار و درآمد ثابت وبی بهره از خدمات ابتدایی شهری وبهداشتی وسرپناه مناسب . گزارش ها بسیاری در این زمینه ، تاکنون در نشریه های اصلاح طلب درون کشور بازتاب یافته است.
در دهه های گذشته ، جمهوری اسلامی بر خلاف قانون اساسی اش، مردم رااز خدمات اجتماعی رایگان و مناسب در گستره های آموزش و پرورش ، آموزش عالی و درمان و بهداشت و بخش های رفاهی بی بهره کرده است.
مزد و حقوق بگیران در اثر درهم ریختگی مناسبات کاری در معرض فشارهای سخت و توانفرسایی قرار گرفته اند. قراردادهای کار موقت ،ایجادشرکت های پیمانکاری به عنوان واسطه ی کارگر و کارفرما، پایین نگه داشتن سطح دستمزد هاو حقوق ماهانه و تاخیر در پرداخت همان مبلغ ناچیز ،کاهش قدرت خرید ، نبود امنیت شغلی ، وضعیت بد بیمه ی درمانی ، وضعیت زندگی و گذران این بخش از جامعه را هرساله بدتر و دشوارتر کرده است ، میلیونها نفر از بازنشستگان هم در مرز فقر و بی چیزی دست و پا می زنند. کاهش و تعطیل تولیدات داخلی و ورشکستگی کارخانه ها و کارگاه های تولیدی به سبب واردات بی بند وبار کالاهای ارزان خارجی و بدتر از آن قاچاق 20 میلیارد دلاری سالانه کالا بوسیله نهادهای نظامی ومافیایی و رانت خوار، بر صف دراز بیکاران وبی چیزان افزوده است. وضع کشاورزان هم در روستاها و شهرهای کوچک از همین منطق پیروی می کند. این نابسامانی های گسترده سبب شد که تنها در سال گذشته بیش از 700 مورد اعتصاب و گرد همآیی اعتراضی از سوی کارگران و بازنشستگان و مال باختگان در سراسر کشور انجام پذیرد. ثروت وسرمایه سلب شده از توده های دهها میلیونی ایرانی به جیب لایه چند درصدی بالایی کشور ،کارمندن عالی رتبه ادرای و فنی و قضایی ،برج سازان و زمین خواران در بخش مسکن ، سازمان های صاحب وقف وروحانیون دارای موقعیت بالا ، سردمداران نیروهای نظامی که پروژه های بزرگ دولتی را در اختیار دارند و با استفاده از اسکله های آزاد کالای قاچاق وارد کشور می کنند، بازاریان وتاجران بزرگ ومتوسط ، مدیران رده بالای شرکت های خصوصی – دولتی ونهادهای وابسته به رهبری نظام، کارگزاران موسسه های اعتباری و قرض الحسنه و روحانیون حکومتی و نهاد های زیر نظرشان ، سرازیر شده است. بی تردید بخش بزرگی از ایرانیان با تجربه ودید شخصی و باتوجه به در دسترس بودن رسانه های مجازی، از وضعیت غارت و چپاول یادشده با خبرند و ازآن خشمگین و عصبانی. دزدهای میلیاردی اموال عمومی، رشوه خواری و فساد نهادینه شده ،تبعیض و نا کارآمدی نهادهای حکومتی و نا امیدی به آینده بر این خشم فروخورده هر دم افزود و زمینه های واکنش های اعتراضی پر خروش سراسری دیماه را فراهم ساخت .
قیام کنندگان در شهرهای کوچک وبزرگ در شعار هایشان به پدیده های یادشده توجه داشتند وآنرا به به وصف و نقد کشیدند. شعارهایی که نشان می دهد بخش بزرگی از ایرانیان با بحران ژرف جامعه و حکومت وناکارآمدی آن آشنا هستند، شماری از این شعارها چنینند
ملت گدایی می کند ، رهبر خدایی می کند
غارت نموده مال ما ، این دولت دجال ما
چپاول و گرونی ، زمان سرنگونی
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه
هم پول مارو بردید ،هم حق مارو خوردید
به ما خیانت شده نقض امانت شده
مرگ بر گرانی مرگ بر دیکتاتور
لیسانسیه ها بیکارند آخوندا سرکارند
با توجه به گستردگی جغرافیایی اعتراض ها که بیش از 80 شهر را دربر می گیرد و داده های نسبتا اندک در باره ی جرئیات حرکت های اعتراضی در هریک از شهرها ، بسامد هر یک از این شعار ها دقیقن مشخص نیست.اما همه ی آنها بیانگر توجه توده های مردم به وضعیت ناسامان اقتصاد کشور وفساد اداری و اختلاس و رشوه خواری ویغمای اموال عمومی از سوی حکومت و قشرهای رانت خوار وابسته است .
افزون بر مسائل یاد شده اقتصادی ، نابسامانی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری سبب ساز قیام دی ماه بوده اند.
پهنه ی سیاست در ایران از آغاز پایه ریزی جمهوری اسلامی و نظام برساخته ی ولایت فقیه خمینی که هیچ پیشینه نظری و عملی در تاریخ ایران نداشت ، تاکنون ، میدان یکه تازی های روحانیون حکومتی وشریکان نظامی و بازاری و اداری آنان و سرکوب سیستماتیک همه ی نیروهای مخالف و منتقد و دگر اندیش و غیر خودی و اقلیت های مذهبی و زنان و اهل هنر و فرهنگ بوده است. ایرانیان اهل سیاست با این وجه از ماهیت جمهوری اسلامی آشنایی داشته اند ، اعتراض های گسترده ی دی ماه توده های مردم در بیش از 80 شهر بزرگ وکوچک در ایران نشان می دهد که بخش بزرگی از ایرانیان هم با تجربه های فردی و شخصی روزمره شان به این شناخت دست یافته اند و از این رو علیه روحانیت حاکم و نظام ولایت فقیه و اسلام حکومتی با خشم فریاد سر می دهند وخواستار دگرگونی های ساختاری در نظام سیاسی کشورهستند. آن بخش از شعارهای تظاهرکنندگان در شهرهای گوناگون که تاکنون در فضای مجازی انتشار یافته است نشانگر سرخوردگی ژرف مردم از نظام کنونی و خشم شان نسبت به وضعیت سیاسی و نوع حکمروایی در ایران است و این زمانی روی می دهد که دست اندرکاران حکومت اسلامی در 4 دهه ی گذشته ، از همه ی وسایل ممکن ارتباطی و رسانه ای و تبلیغی برای حفظ سرکردگی روحانیت و تثبیت ولایت مطلقه فقیه سود جسته اند. شعار های سر داده شده از سوی اعتراض گران نشان میدهد که این سردمداران ودست اندرکاران حکومتی آب در هاون کوفته اند. بخشی از شعارها ی سیاسی فریاد شده ، چنینند
چه اشتباهی کردیم، که انقلاب کردیم
اسلام رو پله کردین ، مردمو ذله کردین
مملکت آخوندی ، نمی خوایم ، نمی خوایم
آخوندا حیا کنید، مملکت رو رهاکنید
توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه
حقوق مردم زیر عباست امروز
مرگ بر جمهوری آخوندی
فریاد هر ایرانی، واژگون سلطنت آخوندی
رضا شاه روحت شاد
رضاشاه معذرت معذرت شاهنشاه روحت شاد
جمهوری اسلامی مرگ به نیرنگ تو
اصلاح طلب اصولگرا ،دیگه تمومه ماجرا
بسیجی برو گم شو
مرگ بر اصل ولایت فقیه
این شعارها بخشی از شعارهایی است که در ده روز تظاهرات مردمی علیه روحانیت ورهبر و نظام اسلامی از سوی مردم به زبان آورده شدند شعار هایی که با روشنی روحانیت حاکم شیعه را آماج مخالفت های خود قرار می دهند و جدایی دین از حکومت وپایان نظام ولایت فقیه را خواستارند و افزون بر آن برخلاف جنبش سبز در سال 88 ، اصلاح طلبان حکومتی را هم به عنوان بخشی از حکومت طرد می کنند ویا لااقل تایید نمی کنند. در شعارها ی مردم در هیچ یک از شهر ها حتی در تاییدموسوی وکروبی رهبران جنبش سبز هم نشانی نیست .
در شمارهای سیاسی مردم افزون بر شعار های عمومی تر که در بالا بدان اشاره رفت شعارهایی هم بودند که ولایت فقیه و خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را با بسامد بسیار ، هدف گرفته بودند از جمله
این همه لشکر آمده، علیه رهبر آمده
خامنه ای حیا کن ، مملکتو رها کن
سید علی ببخشید ، دیگه باید بلند شید
مرگ بر دیکتاتور،
اهمیت این شعارها بویژه از آنجاست که نشان می دهد همه ی تلا شهای جناح افراطی وسرکوبگر حکومت و روحانیت حکومتی برای قدسانی کردن جایگاه ولی فقیه ورهبر کنونی وقیموت وولایت او ، تلاش بی ثمر و بیهوده ای بیش نبوده است ، باید در نظر داشت که اکثریت بزرگی از کنشگران دی ماه را به گفته ی حتی سخنگویان جمهوری اسلامی جوانان زیر سی سال تشکیل می دادند یعنی کسانی که در نظام اسلامی زاده وپرورده شده اند ودر مدرسه و مسجد وخیابان و محیط کار زیر آتش توپخانه تبلیغات نظام اسلامی قرار داشتند.
در گستره ی سیاسی این قیام مردمی شعارهایی که جنبه سلبی نداشتند هم مطرح شدند، اگر چه بسامد این شعار ها چندان نیرومند نبود ،اما پیش کشیده شدن حداقلی آن را می توان نشانگر خواستهای آتی بخش های گسترده تری از مردم در دورنمای سپهر سیاست ایران ارزیابی کرد. شعار هایی چون
میجنگیم می میریم ایران رو پس می گیریم
رفراندم رفراندم اینست شعار مردم
استقلال آزادی جمهوری ایرانی.
نقد سیاست خارجی جمهوری اسلامی و مخالفت با بخشی از استراتژی حکومت درزمینه ی دخالت در امور دیگر کشورهای منطقه، در شماری از شعار های اعترض کنندگان بازتاب یافته بود . شعارهایی که مشابه آنها در سال 88 در جنبش سبز هم به گوش می رسید و این نشان می دهد که بخش بزرگی از قشرهای میانی و پایینی جامعه با این سیاست ها سر ناسازگاری ندارند وبا آن مخالفت می ورزند واین مخالفت ورزی جنبه ناگهانی و موقتی و احساساتی ندارد بلکه امری بنیادی و دراز مدت است. شعار های
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
پول های ما کجا میره عراق یمن سوریه
فلسطین رو رها کن فکری به حال ما کن
که با گستردگی و در بسیاری از شهر ها بگوش می رسید از روشن ترین شعار های این عرصه اند که سیاست خارجی و منطقه ای جمهوری اسلامی را به چالش می کشند وبا آن مخالفت می ورزند. با توجه به آوازه گری های گسترده ی حکومت در زمینه اهمیت کمک به حکومت بشار اسد در سوریه ،حزب الله لبنان ، حماس در فلسطین و شیعیان عراق و حوثی های یمن ، این واکنش های مردمی نشان می دهد که بخش بزرگی از ملت ایران اینگونه کمک ها وپشتیبانی ها را درست وقابل پذیرش نمی داند و با آن مخالف است و هزینه های ده ها میلیاردی صرف شده در این راستا را بر خلاف منافع ملی ارزیابی می کند.
شکل های مبارزاتی در قیام دی ماه بصورت تظاهرات دسته های کوچک و بزرگ و راهپیمایی و گردهمایی های مسالمت آمیز در بیش از 80 شهر بروز کرد واستان های گوناگون ایران را در شمال و جنوب و غرب وشرق کشور با همه ی تفاوت های مذهبی و قومی با شعار ها و خواسته های مشابه عمومی درنوردید ، با توجه به نداشتن رهبری مشخص و برنامه ی مدون که برای قیام هایی از این دست در نخستین گام ها امری کاملن طبیعی و همگانیست ، اینها ، مناسبترین شکلهای مبارزاتی بودند که از سوی مردم بکار بسته شدند. این خیزش در بسیاری از شهرها با یورش نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد وبه بهای جان 22 نفر ار مردم بی دفاع که هدف تیراندازی این نیروها قرار گرفتند تمام شد. ارگان های سرکوب وجناح واپسگرا در تبلیغات گسترده خود مردم بجان آمده ی معترض را متهم به کاربرد خشونت کردند که شماری از اصلاح طلبان حکومتی هم ، از جمله سازمان روحانیت مبارز به رهبری محمد خاتمی به نوعی با آن همداستان شدند. ابطحی از مقامات اصلاح طلب هم در تلگرام خود در همین راستا نوشت ،بخشی از تظاهرکنندگان بی هدف وبدون خواسته مشخص اصل نظام را نشانه رفته اند وبه خشونت های غیر قابل توجیه رو آورده اند . درصورتی که هیچ موردی از کشته ویا زخمی شدن نیروهای انتظامی و امنیتی گزارش نشده است. دستگیری بیش از 4000 نفر از اعتراض گران و کشتن شماری از آنها در زندان ها نشانگر حجم سنگین خشونت بکاررفته از سوی حکومت علیه تظاهر کنندگان است. راهپیمایی و گردهمآیی از سوی مردم که حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم به رسمیت شناخته شده است وسر دادن شعار از سوی مردم ، بهیچ وجه ا ین اجازه را به نیروهای انتظامی و امنیتی نمی دهد که جوانان بی دفاع و غیر مسلح را که برای ابراز نارضایتی وناخشنودی شان از شرایط فاجعه بار زندگی در جمهوری اسلامی به خیابان ها روی آورده اند به رگبار ببندند. در هیچیک ازرسانه های تبلیغاتی حکومتی به مسلح بودن جوانان تظاهر کننده و حتی به همراه داشتن اسلحه سرد از سوی آنان اشاره ای وجود ندارد. تعقیب حقوقی قاتلان و زخمی کنندگان , از سوی خانواده های کشته و زخمی شدگان حق مسلم شهروندی آنان است که نهادهای مدنی و کانون وکیلان و همچنین آن بخش از نمایندگان اصلاح طلب مجلس که خودرا طرفدار منافع مردم اعلام می کنند ، می توانند آنرا پی گیری کنند. همانگونه که 155 نفر از حقوق دانان شجاع با احساس مسولیت شهروندی، برای دفاع از دستگیرشدگان رویداد های دی ماه آمادگی شان را ابراز کرده اند.
جناح سرکوبگر و راستگرا قیام مردم را برپایه یک سنت همیشگی در ایران به کشورهای خارجی واین بار به آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی منتسب ساختند واین اعتراض های گسترده را که از نظر گستردگی جغرافیایی وشمار شهرها حتی در آذر ودی سال 57 هم شاهد آن نبودیم ، محصول سازماندهی قدرت های خارجی و وابستگان آنان اعلام نمودند . برای اثبات این ارزیابی پیشاپیشی و توطئه گرانه وضد حقوقی باید در انتظار شوهای تلویزیونی ای باشیم که دستگیر شدگان شکنجه دیده را برای اعتراف به ارتباط با آمریکا و اسرائیل و عربستان به تلویزیون بیاورندو بدین وسیله ادعاهای دروغین وابستگی مبارزان به بیگانه را به اصطلاح اثبات کنند . میان پشتیبانی دیگر دولت ها از این ویا آن حرکت سیاسی در کشور دیگر _ که بی تردید بر پایه ارزیابی از منافع شان صورت می گیرد _ تا سازماندهی این حرکتها و جنبش ها ، از سوی آنان فاصله بسیار است. تبلیغ چنین افتراهایی خاک پاشیدن در چشم حقیقت است وراه به جایی نمی برد.
در بررسی های تاکنونی از خیزش دی ماه بارها به شرکت نداشتنن نهاد های مدنی و جنبش های اجتماعی در آن اشاره رفته است . با توجه به کوتاه زمانی این حرکت خودجوش و ناگهانی توده ای که بدون هر گونه برنامه ریزی از پیش آماده شده ، البته مانند همه ی خیزش ها وقیام های شبیه، روی داد ، نمی توان در شرایط حاکم استبدادی در ایران انتظار واکنش های سریع و همگام با آن را از این گونه نهادهاوجنبش های مدنی داشت. از این دیدگاه انتقاد چندانی برکنشگران مدنی ما وارد نیست. اما اینک با فروکش اعتراض ها، از همه نیروهای ترقی خواه دانشجویی و کارگری و کارمندی و معلمی و زنان و محیط زیست و همه ی آزادیخواهان و میهن دوستان این انتظار هست که به سهم خود به آمد ها و پیامدهای این خیزش گسترده ی مردمی واکنش پشتیبانانه نشان دهند و خود را برای رویدادهای بعدی آماده سازند و واپسگرایان سرکوبگر را به عقب بنشانند. از اصلاح طلبان غیر حکومتی هم جز این انتظاری نیست. واکنشهای اعتراضی مدنی و مردمی شهروندانه برای پشتیبانی از قیام و قیام گران دی ماه وبرنامه ریزی در داخل و خارج از کشور برای موج های احتمالی بعدی حرکت های مردمی ، از خطر جنگ داخلی و دخالت نظامی نیروهای خارجی که هر ایرانی میهن دوست و خردورزی از هر جهت با آن مخالف است و آن را به زیان منافع ملت ایران ارزیابی می کند ، خواهد کاست . باید دانست که در اوضاع کنونی جهان که راست ترین گروه های جنگ طلب در آمریکا برسر کارند و اوضاع منطقه ی خاورمیانه بیش از هر زمانی دچار پریشانی و آشوب است ، بی توجهی دست اندر کاران قدرت در ایران به خواسته های بحق مردم ، کشور مارا با همه گونه خطری ازجمله جنگ داخلی و دخالت نظامی خارجی روبرو می سازد . بر خلاف نگرانی های قشرهای مرفه و اصلاح طلبان حکومتی و بخش هایی از ایران دوستان اهل سیاست ، مبارزات مسالمت آمیز مردم از جمله تظاهرات خیابانی ،اعتصاب و راهپیمایی و گردهمایی های بزرگ و کوچک بدون کاربرد سلاح و آسیب رسانی به اموال عمومی، ضامنی برای دور کردن دو خطر و فاجعه ی یادشده می توتند باشد و هست، شکل هایی از مبارزه که در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی هم از سوی مردم برای دست یابی به خواستهای صنفی و سیاسی از آنها استفاده می شود . مبارزه مسالمت آمیز تنها شرکت در انتخابات و رفتن به پای صندوق های رای نیست.
قیام مردمی دی ماه بیانگر یک بحران ژرف وهمه جانبه وگسل های بزرگ در جمهوری اسلامیست ونشان میدهد که ایران در آستانه یک بحران همه سویه ی انقلابی است و موج های احتمالی بعدی خیزش دی ماه می تواند به شرایط انقلابی به مفهوم کلاسیک آن فرا بروید.
نمی دانیم که آیا دست اندر کاران اصلی قدرت در جمهوری اسلامی پیام قیام دی ماه را دریافته اند یا نه ، چنانچه این پیام روشن برای دگرگونی های اساسی را درنیافته باشند وبه موقع عقب ننشینند _ که البته بعیدست که دریافته باشند و عقب نشینی کنند _ و جناح اصلاح طلب گوشزدهای لازم را نه به مردم بلکه به سرکوبگران و راستگرایان نکند وراه برای ایجاد دگرگونی های بنیادی و اساسی بر پایه ی شعارها و خواستهای مطرح شده از سوی مردم هموار نگردد، باید در انتظار روزهای بسیار سخت و ناهموار وپرتنشی درمیهنمان باشیم. زیرا گفته اند که ، خواهنده را می برند ونخواهنده را می کشانند.
بی تردید مسولیت همه ی دشواری ها و همچنین آسیب های احتمالی به کشور وملت ایران به عهده حکومت اسلامی و گردانندگان آن خواهد بود.
No Comments
Comments are closed.