بندر سوخته
الف. مسافر

28.05.2025

به خیزش زن و آزادی/ فریادی شد/ امانش بریدند/ ساچمه های «برادران».

کز پس
روزانه رنج ها
در آستان
زیباترین
خلیج
آتش بجانش
آوار شد .

در بلوط زار یاسوج

سر سبز روزگار دیروز
خشکیده و نزار امروز
حریقی شعله می‌کشد
بی هیچ آب
با علف ها و جارو
بر حریق می کوبد
مگر خویشتن
به دهانه حریقی .

به خیزش زن و آزادی
فریادی شد
امانش بریدند
ساچمه های «برادران».

دادی به نعره بیداد
فریاد می زد
به درد کشنده حبس
کشاندند .

از سفره های خالی کوچک
گفت
داغدار شد .

از وطن سرود
هم خوان پرنده ها
از دریچه ای
شبان و روزانش
در میهن آشفتند .

زمانی بلند در پیری
کنار هم نسلان دیروز
فریاد داد خواهی زد
سفره ام گریان
امان از پیری
من ایرانیم ،
ایرانی .

یوزپلنگ ها و کل های کوهی
جانداران بسیاری
از وحشت مرگ
به کوه ها و صخره ها
پناه بردند .

عمری که سوخت
خاکستری که بر باد شد .

بهار – ۱۴۰۴

No Comments

Comments are closed.

Share