پیشبرد سیاست شوک درمانی و ضرورت تشکیل بلوک آلترناتیو
صادق کار
برگرفته از سایت «به پیش»

20.09.2024

کسی نمی تواند این را کە نیروی چپ مهمترین نیروی مخالف بی عدالتی و تبعیض و نابرابری و آلترناتیو نئولیبرالیسم اقتصادی در هر کشوری است و رفع بی عدالتی و حتی جلوگیری از افزایش آن بنا بە تجربە جوامع مختلف بدون حضور سازمانیافتە بلوک احزاب چپ و سندیکاها و تشکلهای کارگری و عدالتخواە میسر نیست. اما متاسفانە در عمل می بینیم این امر مهم و حیاتی از طرف احزاب و منفردین چپ آنچنان کە بایستە است، جدی گرفتە نمی شود تا آنجا کە کارعدەای از آنهابجای تلاش برای کمک بە تشکیل بلوکی از نیروهای چپ و کارگری بە حمایت و دنبالە روی از یکی از این دو جناح ارتجاعی چنان کە در „انتخابات“ آخری مشاهد شد می انجامد و این کج روی عملا در جهت تقویت بی عدالتی، سرکوب، فقر، تبعیض، بی حقوق سازی نیروی کار و زحمت و بی چیز شدگان و تحکیم استبداد و سرکوب می انجامد.

مسعود پزشکیان در اولین مصاحبە خود با رسانە ها در پاسخ بە سوال یکی از خبرنگاران یکبار دیگر از ناگریز بودن سیاست شوک درمانی با عنوان „داروی تلخ“خبر داد. 

تاکید مجدد پزشکیان البتە برای خیلی ها نکتە تازەای نبود. از ابتدای روی کار آوردن پزشکیان هم معلوم بود کە تداوم و تکمیل سیاست شوک درمانی دولت رئیسی بە او محول گردیدە. 

این را هم در ترکیب و چینش کابینە پزشکیان و صحبت های تعدادی از وزرا و خود پزشکیان و تاکیدات مکرر پزشکیان بر پیشبرد برنامە هفتم رژیم می شد دید. از همین روی معما نبود و نیست. بهمین جهت عدە زیادی از طرفداران و منادیان نئولیبرالیسم اقتصادی، یعنی آنهایی کە لیبرالیسم را منهای لیبرالیسم سیاسی می خواهند، گرد پزشکیان جمع و در دولت او شریک شدند. 

این جماعت بر اساس منافع طبقاتی خود عمل کردند و خواهند کرد، بهمین خاطر نمی شود ایرادی بە آنها گرفت. البتە این جریانات چنانکە در همە ی کشور ها مرسوم است سعی می کنند منافع طبقاتی خود را در بستە پر زرق و برق منافع و مصلحت عموم مردم بە قربانیان سیاستهای خود بفروشند و تئوریسین ها و اقتصاد خواندە ها و همچنین رسانە های زیادی کە در اختیار دارند بە آنان امکان می دهد منافع طبقاتی و ایدولوژیک خود را بە مردم سادە دلی کە در آرزوی زندگی بهتری هستند بفروشند وبد بختی اش را تحمل کنند. این واقعیتی است کە سالهاست در ایران ساری و جاری است. تا وقتی کە هژمونی آنها غالب باشد و بدیل سازمان یافتە با برنامەای در جامعە در مقابل آنها و برنامە هایشان شکل نگرفتە باشد درب روی همین پاشنە خواهد چرخید کە دەها سال است می چرخد. 

این نە بە آن معنی است کە جریان رقیب پزشکیان (جلیلی و شرکا) در آنجا کە مربوط بە برنامە های اقتصادی و سیاسی و سمتگیری طبقاتی و منافع مردم است، یا در چپ ستیزی  با پزشکیان تضاد اساسی دارند و قابل حمایت هستند، خیر بە هیچ وجە چنین نیست، بلکە اختلافات آنها عمدتا ناظر بر اختلافات جریانات حکومتی بر سر نحوە ادارە کشور، سیاست خارجی و سهم از ثروت و قدرت است. بنا بر این آنجا کە بە سیاست شوک درمانی و سهم مردم از درآمد کشور و استثمار نیروی کار بر می گردد، نە تنها هر دو جناح بلکە عمدە اپزوسیون دست راستی هم اختلاف جدی با هم ندارند و نهایت اختلافات شان بر سر سمتگیری عمدە بسوی شرق و غرب است

دارودستە جلیلی فریبکارانە بە مانند رئیسی در همان حال کە از عدالت و عدالتخواهی دم می زنند و سعی می کنند آرای مردم زحمتکش و فقیر را بدزدند، در عمل از همان برنامە های دفاع میکنند کە رئیسی وخامنەای و پزشکیان می کنند! همان برنامە و راە کارهایی کە کشور را بە افلاس و اکثریت مردم کشور بالقوە ثروتمند ایران را بە فقر و فلاکت دچار کردە است. 

تصادفی و از روی اشتباە نبود و نیست کە اولین تبلیغات انتخاباتی رئیسی در جلسە روسای اتاق بازرگانی برگزار شد و در دولت پزشکیان نیز دولت بطور یک طرفە در مسیر اجرای سیاستهای اتاق بازرگانی قدم بر می دارد و تصادفی هم نیست کە دولت اعتنایی بە اعتراضات پرشمار کارگران و بازنشستگان کە از فقر و بی عدالتی بە تنگ آمدەاند نمی کند و مقامات حکومتی خود را بە کری و کوری زدەاند. 

نکتە اشتراک دیگر هر دو جریان مخالفت با استقرار آزادی های اساسی و دمکراسی یعنی مهمترین نیاز مردم برای رسیدن بە عدالت و برابری در جامعەای است کە تبعیض، فقر و بی عدالتی و شکاف طبقاتی در آن موجب هزاران اعتراض سالانە و چند جنبش اجتماعی گستردە گردیدە. دارو دستە پزشکیان البتە گاها از ضرورت تعدیل برخی از سرکوبها دم می زنند، اما در عمل جرات ندارند و بە صلاح خود هم نمی دانند خارج از چهار چوبی کە خامنەای و امنیتی ها و مجالس روحانیون عالی مقام حکومتی ترسیم کردەاند، گامی فراتر بروند. 

کسی نمی تواند این را کە نیروی چپ مهمترین نیروی مخالف بی عدالتی و تبعیض و نابرابری و آلترناتیو نئولیبرالیسم اقتصادی در هر کشوری است و رفع بی عدالتی و حتی جلوگیری از افزایش آن بنا بە تجربە جوامع مختلف بدون حضور سازمانیافتە بلوک احزاب چپ و سندیکاها و تشکلهای کارگری و عدالتخواە میسر نیست. اما متاسفانە در عمل می بینیم این امر مهم و حیاتی از طرف احزاب و منفردین چپ آنچنان کە بایستە است، جدی گرفتە نمی شود تا آنجا کە کارعدەای از آنهابجای تلاش برای کمک بە تشکیل بلوکی از نیروهای چپ و کارگری  بە حمایت و دنبالە روی از یکی از این دو جناح ارتجاعی چنان کە در „انتخابات“ آخری مشاهد شد می انجامد و این کج روی عملا در جهت تقویت بی عدالتی، سرکوب، فقر، تبعیض، بی حقوق سازی نیروی کار و زحمت و بی چیز شدگان و تحکیم استبداد و سرکوب می انجامد. 

No Comments

Comments are closed.

Share