همپای مبارزات کارگران صنعت نفت و گاز ایران، دیگر قشرها و طبقه های اجتماعی نیز به شکل های مختلف از جمله اعتصاب، خواسته های انباشته شده و برحق خود را در سراسر کشور فریاد می کشند.
همپای مبارزات کارگران صنعت نفت و گاز ایران، دیگر قشرها و طبقه های اجتماعی نیز به شکل های مختلف از جمله اعتصاب، خواسته های انباشته شده و برحق خود را در سراسر کشور فریاد می کشند.
در زیر توجه شما را به گوشه هایی از این مبارزات جلب می کنیم.
بیانیه وکیلان دادگستری در پشتیبانی از اعتصابات کارگران و زحمتکشان
وکیلان دادگستری در بیانیه ای اعلام کرده اند که با وجود افزایش فشارها بر نهاد وکالت و „تلاش برای از بین بردن استقلال“ این نهاد، آنها از اصناف دفاع خواهند کرد چرا که به گفته این وکیلان „حمایت از حقوق بیپناهان و تاکید بر دادخواهی، وصف جداییناپذیر امرِ دفاع بوده و تعطیلبردار نیست.“
این بیانیه در سایت امتداد نیوز منتشر شده و چهل و چهار نفر از جمله سپیده امجد، رومینا افشار، پرتو برهانپور، سعید دهقان، امیر رئیسیان، بابک پاکنیا، مصطفی نیلی و بهاره فشارکی این بیانیه را امضا کردهاند.
در این بیانیه آمده است که با وجود اعلام وصول طرح انحلال کانون وکلا در مجلس و نشانههای „اعمال محدودیت بیشتر“ بر وکیلان، آنها خود را متعهد به دفاع از کارگران میدانند:
„به عنوان جمعی از وکلای مستقل این کشور، همبستگی خود را با اعتصابات کارگری به ویژه کارگران رنجور صنعت نفت و پتروشیمی و همچنین معلمان و بازنشستگان و پزشکانی که همچون وکلای جوان معیشتشان در معرض تهدید و تضییق قرار گرفته، اعلام میکنیم.“
حمایت کیهان کلهر از اعتصابات کارگران نفت
کیهان کلهر، موسیقی دان برجسته ایرانی در پیامی اینستاگرامی نوشته است: کارگران صنعت نفت را تنها نگذاریم.
بیانیه گروهی از دانشجویان درباره حکم های سنگین قضایی
تعلیق، امید، احیا، مقاومت
شاید بتوان آنچه بر فعالیت دانشجویی در بیش از یک دهۀ اخیر گذشته را در این چهار کلمه خلاصه کرد. تاریخی که البته لحظه لحظۀ آن توأم با سرکوب بوده است.
از روزهای پلمپ و بیتشکلی، تا گره خوردن رشته امید با جامعه در جنبش سبز و حجم وسیع برخوردهای پس از آن، تا احیای امید به تشکلیابی مجدد و احیای امر سیاسی که در بستر مرگ مقاومت میکرد.
از کنشورزی با بنمایۀ آزادی و نفی سلطه و استبداد، تا تلاش برای آشکارسازی ریشههای تبعیض و بیعدالتی.
این مسیر پر فراز و نشیب و همواره پویا، در روند تکاملی خود تا به امروز چه بسیار هزینههایی که متحمل شده است؛ از برخوردهای درون دانشگاهی، همچون کمیتههای انضباطی، تعلیق، اخراج و ستارهدار شدن دانشجویان، تا سالها حبس و گاه به ناچار تبعید از وطن. روندی که البته در سالهای اخیر با بروز التهابات سیاسی و اجتماعی در کشور، با احضار و بازداشت و محکومیت قضایی چندین فعال دانشجویی در پی حوادث آبان ۹۸ و اعتراض به شلیک به هواپیمای مسافربری شدت گرفته است.
تشکیل پرونده و محکومیت قضایی برای چندین فعال دانشجویی در دو سال اخیر؛ و حالا امروز بار دیگر در میانۀ بازیهای انتخاباتی اصحاب قدرت و جناحهای غرق در فساد، در زمانهای که قدرت سیاسی روز به روز بیشتر به تسخیر مردانی در میآید که سرسپردگی خود را بیش از پیش نشان میدهند، صدور احکام قضایی جدید برای ضیا نبوی، میرحسین علیبخشی و علی حقیقتجوان، تازهترین خبر از تداوم فشارها بوده است. محکومیتهایی که هربار پس از هر بازداشت یا احضار فعالان دانشجویی، به امری عادی و انتظاری قابل پیشبینی بدل شده است.
در این میان اما صدور دوباره حکم یک سال زندان برای سید ضیا نبوی، فعال دانشجویی باسابقه، خشم و تأسف عمیق بدنۀ فعالان دانشجویی را به دنبال داشته است. صدور این حکم آن هم در شرایطی که تحمل ۸ سال و ۸ ماه زندان پس از حوادث سال ۸۸ برای این فعال دانشجویی و اعتراف تکاندهندۀ دستگاههای امنیتی به پروندهسازی و اثبات تحمل بیش از ۳ و نیم سال زندان اضافه حتی با معیارهای غیرقانونی دستگاه قضا به سیاههای در کارنامۀ دستگاه حاکم بدل شد. فعال دانشجوییای که در این سالهای پس از آزادی، با تأکید بر اینکه آن گفتاری که همه چیز را با قدرت پیوند بزند نتیجهاش چیزی جز انفعال نیست، سیاست را در عاملیت بخشیدن به محذوفان و تلاش برای صدادار کردن آنها برای اشغال فضا و خلق سوژۀ جمعی معنا میکرد، حالا و پس از گذران بخش بزرگی از دهۀ سوم زندگیاش در زندان، با این محکومیت تازه، بار دیگر در آستانۀ چشیدن طعم زندان به سر میبرد.
اما چگونه میتوان تصور کرد چنین فشارهایی بر فعالان دانشجویی، ما را در ایجاد حیات مستقل جمعی خویش متوقف میسازد؟
مسئله این است که ما مقاومتمان را به آگاهیمان و آگاهیمان را به زیستمان پیوند زدهایم و این دلیل ماندگاری چنین جریانی با تاریخ انبوه سرکوبهای رفته بر آن است.
آنچه که ما به عنوان سیاست مردمی از آن دفاع میکنیم، زیستن عاملانه و وفادار به حقیقت انسانهاست که شورشی است علیه ستم و دروغهای برسازندۀ وضع موجود. از این دریچه، سیاست نه در لفاظیهای سیاستمداران، بلکه در زیست متکثر همه انسانها جاری است و این با دفاع از تمام نیروهای به حاشیه رانده شده معنا مییابد.
چنین زیستی که میتواند خود را در یکایک انسانها فعلیت بخشد، توقفناپذیر است.
امروز صدور احکام سنگین قضایی آنقدر شدت یافته که احکام سبکتر به نوعی عادی بهنظر میآیند و کمتر واکنشی نسبت به آنها نشان داده میشود. هشدار میدهیم که باید در برابر مشروع شدن این عادیسازی ایستاد و در برابر تک تک این روزها، ماهها و سالهای ظالمانه مقاومت کرد. در مواجهه با چرخۀ سرکوب-انفعال و در برابر نگرش تمامیتخواهانهای که به هر گردهماییای به چشم تهدیدی علیه خود مینگرد و قدرت خویش را در اطاعت بیچون و چرای انسانها مییابد، ما آشکار کردن سازوکارهای برسازندۀ این نظم و مقاومت علیه تداوم آن را در همراهی با جنبشهای مختلف اجتماعی و تمامی گروههای مطرود و ستمدیده انتخاب کردیم. ما با زندگی، علیه این وضع شوریدهایم و شکست انتقام از دانشگاه را در توقفناپذیری و تداوم این حیات مستقل سیاسی و اجتماعی وعده میدهیم.
اعتصاب مربیان پاره وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
از حدود دو هفته پیش تاکنون صدها تن از مربیان پاره وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور دست به اعتصاب زده و از حاضر شدن در محل کار خود امتناع کردهاند.
این اعتصاب در اعتراض به حقوق و مزایای پایین پس از سالها سابقه فعالیت است. شماری از مدیران مراکز، تمامی مربیان را تهدید به اخراج کردهاند.
یک منبع مطلع در خصوص این اعتصاب به هرانا (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) گفته است: «این گروه از مربیان که تقریبا نیمی از مربیان کانون هستند، قرارداد ساعتی دارند و حقوقشان بسیار پایین است. برای مثال دریافتی یک مربی با ۱۸ سال سابقه کار که حدود ۶۰ ساعت در ماه کار میکند، تنها یک میلیون و صد هزار تومان است. برخی از مدیران مانند همیشه به مربیان وعده و وعید بیهوده دادهاند و برخی دیگر تهدید به اخراج کردهاند».
گفتنی است که اغلب این مربیان کارشناس و یا کارشناس ارشد اند.
اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران در همبستگی با کارگران صنعت نفت و گاز
اعتصاب سراسری کارگران پیمانی صنایع نفت و پتروشیمی در اعتراض به دستمزد پایین و شرایط سخت و طاقت فرسای کاری معیشتی، از روز ۲۹ خرداد آغاز شده و روزانه در حال گسترش است.
این اعتصاب در ادامه سلسله اعتراضات اقشار زحمتکش جامعه صورت گرفته و علیه فساد سیستماتیک و چپاول و به هدر دادن سرمایههای عمومی کشور و فقر و تورم و بیکاری ناشی از آن است.
ما رانندگان حمل و نقل جاده ضمن حمایت از تمامی خواستههای برحق کارگران پیمانی از کارگران رسمی نیز درخواست مشارکت در این اعتصاب را داریم چراکه همگی یک درد مشترک دارند و همینجا نیز اعلام میکنیم در راستای حمایت از این حرکت اعتراضی اگر به مطالبات این کارگران شریف و زحمتکش رسیدگی نشود و خواستههای برحق آنها برآورده نگردد ، ما رانندگان نیز در سراسر کشور به این اعتصاب خواهیم پیوست.
اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران
۱۰ تیر ۱۴۰۰
پلاتفرم سندیکاهای کارگری سوئد: از خواستهای کارگران اعتصابی صنعت نفت پشتیبانی کامل می کنیم
سالهاست که در صنعت نفت ایران حتی مصوباتی که بر اثر مبارزه کارگران در مجلس و ارگانهای دولتی جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسیده است اجرا نمی شود. یکی از این مصوبات تبدیل قراردادهای موقت و پروژه ای به قراردادهای استخدام دائم و مستقیم میباشد. کارگران بارها اعلام کرده اند که اگر خواستهای آنان عملی نشود دست به اعتصاب سراسری خواهند زد. تحریم گسترده انتخابات رئیس جمهوری در ایران نشانه آن بود که مردم و کارگران دیگر به وعده و وعید و تصویب مصوبه دل خوش نخواهند کرد و برای تحقق خواستهای برحق خود دست به مبارزه مستقیم خواهند زد.
اعتصاب کارگران پروژهای شرکت فراب در نیروگاه بیدخون و کارگران پیمانی پتروشیمی بوشهر در عرض چند روز به یک اعتصاب سراسری، عمدتا در میان کارگران پیمانی و پروژه ای، در کل صنعت نفت و شهرها و بنادر مختلف ایران، از جمله آبادان، اهواز، تهران، قشم، بوشهر، گچساران، خارک، عسلویه، کرمان، ارومیه، بهبهان، پارس جنوبی، اراک تبدیل شده است.مطالبه بیست/ده (بیست روز کار و ده روز استراحت برای کارگران پروژه ای)، افزایش دستمزد حداقل ۱۲ میلیون تومان )، پرداخت به موقع دستمزدها، کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت و عقد قراردادهای کار مستقیم و دائم، به رسمیت شناسی حق تجمع و تشکل بخشی از خواستهای کارگران اعتصابی است. شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت اعلام کرده بود که از روز ۲۲ ژوئن اعتصاب اخطاری انجام میگیرد و اگر خواستهای کارگران اعتصابی عملی نشود به اعتصاب سراسری ۳۰ ژوئن کارگران و کارکنان رسمی نفت خواهند پیوست.
واکنش رژیم جمهوری اسلامی به اعتصاب سراسری کارگران نفت توسل به تحریف، تفرقه افکنی و بیش از هر چیز ایجاد ترس از اخراج بوده است. در تهران ٧٠٠ کارگر اعتصابی بلافاصله اخراج شده اند. برگزاری نشست فوقالعاده مجلس با وزارت نفت و نهادهای نظارتی و جلسات فوق العاده میان روسای قوای قضاییه، دولت و مجلس نشانه هراس از عملی شدن تهدید اعتصاب سراسری در میان کارگران قرارداد رسمی و خوابیدن کل صنعت نفت ایران است. در اعتصابات گذشته کارگران نفت نیز مسئولین جلسات اضطراری تشکیل داده و حتی مصوباتی را نیز در راستای خواستهای کارگران اعتصابی تصویب کردند اما بعد از فروکش کردن اعتصابات نه تنها به آنها عمل نکردند بلکه دست پیمانکاران را در تحمیل بی حقوقی مطلق به کارگران بازتر گذاشتند. کارگران اعتصابی نفت با تکیه بر این تجربه این بار برای تحقق خواستهای برحق خود مصمم تر هستند.
پلاتفرم سندیکاهای کارگری سوئد ضمن حمایت کامل از خواستهای کارگران اعتصابی صنعت نفت واکنشهای سرکوبگرانه رژیم را محکوم کرده و از دولت و مقامات جمهوری اسلامی ایران می خواهد که خواستهای برحق کارگران اعتصابی را عملی کنند و به حق تجمع، اعتراض، اعتصاب و تشکل احترام بگذارند.
ما خواستار موارد زیر هستیم:
- تصویب و اجرای مقاوله نامه های ۷۸ و ۹۸ ﺁﯼ ﺍﻝ او
- آزادی فوری و بدون قید و شرط تمام فعالین سندیکایی، مدنی و معلمان
- سازمانهای کارگری و نمایندگان و اعضای آنها بدون ترس از خشونت، تهدید به زندان و اخراج از کار حق فعالیت داشته و نمایندگی آنان به رسمیت شناخته شود.
٢۴ ژوئن ٢٠٢١
پلاتفرم سندیکاهای کارگری سوئد /ایران
No Comments
Comments are closed.