درگذشت استاد بزرگ، محمد رضا شجریان را به مردم ایران و جامعه فرهنگی بین المللی تسلیت می گوییم.
حکومتیان در زمان زندگی استاد شجریان کوشیدند «مرغ سحرخوان» مردم ایران را خاموش کنند. زهی خیال باطل که اکنون هزاران هزار «مرغ سحر» در هر گوشه ای ندای رهایی، «آزادی نوع بشر» و «ایران، ای سرای امید» سر داده است.
درگذشت استاد بزرگ، محمد رضا شجریان را به مردم ایران و جامعه فرهنگی بین المللی تسلیت می گوییم و از زبان ابولحسن خرقانی، عارف ایرانی می گوییم:
«ای بسا کسان که بر پشت زمین می روند ، ایشان مردگانند ، و ای بسا کسان که در شکم خاک خفته اند، و ایشان زندگانند».
حکومتیان در زمان زندگی استاد شجریان کوشیدند «مرغ سحرخوان» مردم ایران را خاموش کنند. زهی خیال باطل که اکنون هزاران هزار «مرغ سحر» در هر گوشه ای ندای رهایی، «آزادی نوع بشر» و «ایران، ای سرای امید» سر داده است.
استاد شجریان هنرمندی بود از مردم، با مردم و برای مردم. با خواندن شعری از شفیعی کدکنی که به او تقدیم شده بود، در برابر این ستاره تابناک آسمان فرهنگ و هنر ایران، سر به احترام فرود می آوریم:
«در آن زلال بیکران»
(به محمدرضا شجریان)
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موجِ آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان زِ بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد
سیاهی از وطن رود، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمهات زِ شب شرر برآورد
شب ارچه های و هو کند، زِ خویش شستوشو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد
صدای توست جادهای که میرود که میرود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد
بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پَر برآورد
سفیرِ شادی وطن صفیر نغمههای توست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
No Comments
Comments are closed.