ناتوانی مناسبات سرمایه داری در ارائه خدمات و تامین زندگی شایسته و برابر برای تمامی شهروندان، نشان از کهنه بودن آن دارد.
نظامی که در آن حتی برای برخوردار شدن از خدمات درمانی، بهداشتی و تحصیلی مورد نیاز، مستلزم به داشتن امکانات مالی می باشد. این یعنی گندیدگی و کثافت نظام سرمایه داری، نظامی پر از نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.کارگران و زحمتکشان؛ برای برخوردار شدن از نعمات مادی که ما خود تولید کننده آن هستیم، و برای داشتن زندگی شایسته بدور از فقر و فلاکت، بدور از تبعیض و نابرابری ها، باید متشکل شویم و در کنار هم برای داشتن یک زندگی انسانی تلاش کنیم.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر!
تاریخ مبارزه طبقاتی نشان می دهد که مبارزه طبقه کارگر با طبقه سرمایه دار آشتی ناپذیر است
سال ۱۸۸۶ اول ماه مه در آمریکا ، چرخ های تولید متوقف شد،از دودکش کارخانه ها دودی بیرون نیامد و هزاران اعتصاب با حضور صد ها هزار کارگر شروع شده بود.
در اول ماه مه۱۸۸۶ پلیس شیکاگو به سوی کارگران تظاهر کننده شلیک کردند که در جریان این تیر اندازی تعدادی از کارگران زخمی، کشته، بازداشت و اعدام شدند.
طبقه سرمایه دار با در دست داشتن قدرت های مالی، نیروهای نظامی وسرکوبگر، روزنامه، رادیو وتلویزیون، نهاد های فرهنگی، دروغ پراکنی، خرافه پرستی و تسلیم پرستی و… و ده ها و صد ها نهاد و سازمان دیگر در تلاشی شبانه روزانه بوده و هستند تا مبارزه طبقاتی کارگران را سرکوب و یا به انحراف بکشانند و لبه تیز و ضد استثمارگرانه مبارزه کارگران را کّند کرده و با استفاده از شخصیت های کاذب و دروغین و بظاهر کارگری و وعده های پوچ و وجود تشکل های به ظاهر کارگری به نیات شوم خود برسند.
اول ماه مه یکی از فرصت های تاریخی برای طبقه کارگر جهانی است که با درس گرفتن از نقاط مثبت و انگشت گذاشتن بر ضعف ها، به ارزیابی از مبارزه خود بر علیه کلیت نظام سرمایه داری بپردازد.
روز جهانی کارگر روزی است که کارگران در اکثر کشور های (غیر از ایران) این امکان را دارند که با حضور در خیابان ها زمین زیر پای سرمایه داری را به لرزه در آورند.
متاسفانه امسال به دلیل وجود ویروس کرونا مارش طبقاتی برگزار نخواهد شد، اما باید تمام کارگاه ها و کارخانه ها ومراکز کار و تولید را تعطیل کرد و کارگران و خانواده های کارگری در محافحل خانواده گی و یا از طریق فضای مجازی به برگزاری و گرامی داشت این روز بپردازند.
ما در شرایطی اول ماه ۱۳۹۹ را گرامی می داریم که میلیونها انسان کارگر و زحمتکش( کارگران شاغل و بیکار) بیشتر از گذشته دچار فقر، تنگدستی و نداری شده اند.
اکثریت جمعیت ایران یعنی کارگران و مزد بگیران توان یک زندگی بخور و نمیر را از دست داده اند.
بیکاری و اخراج سازی های روزانه، عدم پرداخت مطالبات و دستمزد ها، عدم امنیت شغلی و وجود قرار داد های سفید امضاء، وجود شرکت های پیمانکاری، لشکر عظیم بیکاران، اخراج و زندانی کردن فعالین و نماینده گان کارگران،سرکوب اعتراضات و اعتصابات کارگران، صدور احکام بغایت وحشیانه زندان و شلاق، وجود کودکان کار، کولبری، اعتیاد، فساد و صدهامصیبت دیگر،تنها گوشه هایی از توحش افسار گسیخته و مناسبات استثمارگران صاحبان زر و زور در ایران است.
امسال هم به مانند سال های گذشته سرمایه داران و مدافعان سر سخت آنها برای میلیون های انسان کارگر و زحمتکش تصمیم گیری کرده و مزد سال ۱۳۹۹ را تعیبن کردند؛ مبلغ بسبار ناچیز که چندین مرتبه پایین تر از خط فقر قرار دارد. تعیین اینمبلغ در حالی است که کارگران و تشکل های مستقل کارگری مبلغ ۹ میلیون تومان را اعلام کرده اند.
کارگران؛
سود پرستان در نبود اتحاد و همبستگی ما کارگران اینگونه یکه تاز میدان شده اند.
طبقه کارگر در ایران می تواند با استفاده از ظرفیت های مبارزاتی، بدون توهم به جناح بندی های موجود و بدون توهم به کسانی که به دروغ خود را نماینده کارگران معرفی می کنند ( شورا های اسلامی کار،خانه کارگری ها و … ) که بیش از ۴۰ سال است با تعیین دستمزد های بغایت برده وار حامی و شریک سرمایه داران در تحمیل فقر، فلاکت و سرکوب کارگران بوده اند، متحدانه دست به مبارزه بزند.
در اول ما مه امسال باید مروری داشته باشیم بر اعتصابات و اعتراضات کارگری در سال گذشته با این هدف که بتوانیم
نقاط ضعف خود در امر مبارزه را پیدا کرده و در صورت امکان آنرا به حداقل ممکن برسانیم.
در اول ماه مه امسال باید یاد کنیم از شورش گرسنگان( در دی ماه و ابان ماه ) در ایران که برای برخورداری از یک زندگی شایسته، برای داشتن رفاه و آسایش، برای داشتن خدمات تامین اجتماعی، خدمات پزشکی رایگان، برای برخوردار شدن از تحصیل رایگان، برای داشتن پوشش اختیاری، برای داشتن امنیت شغلی،برای داشتن تشکل، برخوردار بودن از آزادی بیان و در یک کلام برای نان، کار و آزادی به خیابانها آمدند و بسیاری از این عزیزان در جریان تظاهرات جان باختند، را گرامی بداریم و لازم است خواستار آزادی کارگران و دیگر زندانیان سیاسی در بند باشیم.
امسال باید بیشتر از گذشته به نیروی طبقاتی خود باور داشت باشیم و بیشتر از گذشته بر علیه مناسبات تبعیض آمیز ، سود پرست و استثمارگرانه نظام سرمایه داری متحدانه دست به مبارزه بزنیم.
ما باید با درس گرفتن از تجارب تاکنونی و با اتکاه به دانش، عقلانیت و خرد جمعی، راه مبارزه برای رسیدن به خواست هایمان را مشخص کنیم.
داشتن زندگی شایسته و انسانی، داشتن رفاه، آسایش و امنیت، داشتن جامعه ای آزاد و برابر بدور از هر گونه ستم و تبعیضی امکان پذیر است.
ناتوانی مناسبات سرمایه داری در ارائه خدمات و تامین زندگی شایسته و برابر برای تمامی شهروندان، نشان از کهنه بودن آن دارد.
نظامی که در آن حتی برای برخوردار شدن از خدمات درمانی، بهداشتی و تحصیلی مورد نیاز، مستلزم به داشتن امکانات مالی می باشد. این یعنی گندیدگی و کثافت نظام سرمایه داری، نظامی پر از نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.
کارگران و زحمتکشان؛ برای برخوردار شدن از نعمات مادی که ما خود تولید کننده آن هستیم، و برای داشتن زندگی شایسته بدور از فقر و فلاکت، بدور از تبعیض و نابرابری ها، باید متشکل شویم و در کنار هم برای داشتن یک زندگی انسانی تلاش کنیم.
کارگران، هم زنجیران؛
با اتحاد، همبستگی و متشکل شدن به استثمار انسان از انسان پایان دهیم.
اول ماه مه روز جهانی کارگر بر شما مبارک باد!
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اردیبهشت ۱۳۹۹
اتحادیه آزاد کارگران ایران
قطعنامه اتحادیه آزاد کارگران ایران بمناسبت روز جهانی کارگر سال ۹۹
روز جهانی کارگر در حالی فرا میرسد که اکثریت کارگران و مزدبگیران در جهان به این امر واقف شده اند که سیستم سرمایه داری و دولتهایش نه تنها نقشی در راستای بهبود زندگی و حفظ جان و سلامت میلیونها و میلیاردها نفر از ساکنین این کره خاکی ندارد، بلکه خودِ سیستم حاکم تنها عامل فقر و فلاکت و بیماری و خانه خرابی مردم است.
از چند ماه گذشته که شیوع بیماری کرونا منجر به مرگ صدها هزار نفر از انسانها شده است و هر روز به تعداد مبتلایان به این بیماری افزوده میشود، دولتهایی که ده ها سال ثروتهای جوامع مختلف را در اختیار خود داشته اند و با تصاحب منابع طبیعی کشورها و انباشت کلان سرمایه به نفع خود و سرمایه داران مفتخور اقدام کرده اند، عملاً هیچ حرکت جدی برای حفظ جان افراد جامعه انجام نداده اند. همین حکومتها که از مالیاتهای اجباری که از کارگران و مزدبگیران و کل شهروندان جوامع مختلف به سودِ طبقه ی انگل صفت سرمایه داران ارتزاق میکردند حاضر نشدند تا همان ثروتها را در راستای گذار از بحران بیماری کرونا هزینه کنند و تنها با اقداماتی سخیف و صرف هزینه هایی ناچیز دست به نمایشهایی تهوع آور زدند تا به دروغ نشان دهند که میخواهند مظهر خیر عمومی باشند.
در تمامی کشورها مردم را به حال خود رها کرده و تنها به در خانه ماندن توصیه میکردند و هیچ تلاشی برای تأمین نیازهای شهروندان انجام ندادند و بعد از مدت زمان کوتاهی نیز با رفع قرنطینه و محدودیتها، مردم را در معرض خطر مرگ قرار دادند تا دچار بحرانهای بزرگ اقتصادی نشوند.
اما با این وصف هم، طبق گزارش رئیس برنامه جهانی غذا به شورای امنیت سازمان ملل، ۸۲۰ میلیون نفر در دنیا گرسنه میخوابند و ۱۳۰ میلیون نفر هم در معرض گرسنگی قرار دارند و بحران کرونا ۱۳۰ میلیون نفر دیگر در جهان را به مرز قحطی رسانده است. این یعنی اینکه نزدیک به ۱۵ درصد مردم دنیا گرسنه هستند و جهان گیریِ بیماری کرونا به ”جهان گیریِ گرسنگی” منجر شده است. این میزان از گسترش گرسنگی در دنیا نه به دلیل کمبود غذا، بلکه بدلیل نبود پول تهیه غذا از سوی این تعداد از ساکنین دنیاست.
در ایران بیش از چهار دهه است که دوره نوینی از مناسبات سرمایه داری حاکم شده است که روز به روز بر تعرض اقتصادی و اجتماعی به جامعه افزوده است. حمله به معیشت مردم از طریق روند فاجعه بار کاهش دستمزد کارگران و مزدبگیران در راستای تشدید انباشت سرمایه، چپاول و غارت سرمایه های اجتماعی و منابع طبیعی کشور به نفع اقلیتی دزد و غارتگر که یک شبکه گسترده مافیای رانتی را شکل داده اند، حمله به آزادی های فردی و اجتماعی آحاد جامعه و سرکوب گسترده ی فعالین صنفی و سیاسی در جهت شدت بخشیدن به استبداد و اختناق و ده ها مورد دیگرِ تعرض اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به جامعه از سوی حاکمیت اتفاق افتاده است تا اینکه جامعه ایران را به این موقعیت فاجعه آمیز و فلاکتبار کشانده است.
این همه تعرض، کشور ثروتمندی مانند ایران را به جامعه ای تبدیل کرده است که سیمای واقعی آن با فقر و فلاکت و بیکاری تنیده شده است و شاخصهای اجتماعی آن را گسترش پدیده زجرآور کودکان کار و خیابانی، اعتیاد گسترده زنان و مردان و کودکان، فحشا و تن فروشی، گورخوابی و کارتن خوابی و اخبار هر روزه خودکشی شکل می دهد.
حکومتگران که کسی جز غارتگرانِ دسترنج ما کارگران و مزدبگیران نیستند به این همه اکتفا نکرده و درصدد هرچه بیشتر کردنِ این تعرضات و به یغما بردن جان و مال آحاد جامعه اند. در حالیکه در اواخر سال گذشته نرخ واقعی سبد معیشت خانوار نزدیک به ۹ میلیون تومان برآورد میشد، نهاد ضدکارگری و ضدانسانی شورای عالی کار در راستای تأمین منافع کارفرمایان و حاکمان سرمایه دار اقدام به تصویب مزد خفتبار ۱۸۳۵۰۰۰ تومان بعنوان حداقل مزد کارگران نمود. این درحالیست که نزدیک به ۷۰ درصد از کارگران کشور و بازنشستگان تأمین اجتماعی را حداقل بگیران تشکیل میدهند و این بخش بزرگ جامعه را به زندگی پنج برابر زیر خط فقر محکوم نموده اند. اینکه آمار میزان بیکاران جامعه که هیچگونه درآمدی ندارند نیز به شدت روند صعودی داشته است هم در راستای سیاستهای غارتگرانه حاکم بوده و هست.
از سوی دیگر حاکمیت در برابر هر نوع صدای مطالبه گرانه و فعالیتهای صنفی، کوچکترین تاب آوری نداشته است و با برخورد شدید پلیسی و امنیتی به هر نوع مطالبه گری و حق خواهی یورش برده و کارگران و فعالین صنفی تمامی عرصه ها را دستگیر و سرکوب و زندانی نموده است.
در چنین شرایطی است که کارگران و معلمان و بازنشستگان و دیگر مزدبگیران در مقابل طمع سیری ناپذیر سرمایه داران حاکم سکوت نکرده و در دفاع از زیست و معیشت و کرامت خود هر روزه و هرباره و از هر طریق ممکن دست به اعتراض زده و خواهان تحقق بخشیدن به مطالبات معیشتی و اجتماعی خویش شده اند.
جنبش عظیم مطالباتی مردم ایران روز به روز قدرتمندتر و تعرضی تر به جلو آمده و مبارزات کارگران به نقطه ثقل تحولات در جامعه بدل گشته است. جنبش بزرگ علیه فقر و فلاکت و معیشت طلب در چند سال گذشته چندین بار نمود توده ای و سراسری و گسترده ای را در سطح خیابانها بروز داده است که نمونه های دیماه ۹۶ و ۹۸ نشان دهنده ی همین واقعیت بود که جامعه هیچ روزنه ای در راستای بهبود شرایط موجود در مقابل خود نمی بیند و تنها و تنها راه موجود را در اقدام برای وقوع تغییرات بنیادین در کشور می داند.
در سالهای اخیر اعتصابات قدرتمند کارگران در مراکزی از جمله هپکو، فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه به تسخیر خیابانها انجامید و تمامی جامعه را معطوف به خود کرد. تحصن های گسترده معلمان و رانندگان و تجمع های بازنشستگان برای دستیابی به مطالباتشان نشان داد که میلیونها کارگر و مزدبگیر به میدان آمده اند تا معادلات را تغییر داده و خواسته هایشان را محقق کنند.
پس از شیوع بیماری کرونا چه در ایران و چه در کل دنیا بیشتر از پیش روشن شد که مناسبات اقتصادی،اجتماعی سرمایه دارانه حاکم در هر رنگ و لعابی، چه دولتی و چه غیرِآن نه تنها در خدمت آحاد جامعه نیست بلکه درمقابل جامعه و به نفع اقلیتی مفتخور و غارتگر عمل میکند و این مناسبات ضدانسانی تا جایی پیش رفت که عملاً زندگی و سلامت میلیونها انسان را در معرض خطر مرگ بر اثر ابتلا به بیماری کرونا قرار داد و بر این اساس طبقه کارگر چه در ایران و چه در دنیا عبور از کل این مناسبات را در افق خود خواهد گذاشت.
از اینرو کارگران ایران در مقابل تعرضات سیستماتیک حاکمیت سرمایه داری چه در سطح تغییرات جزئی اجتماعی و چه در روند تغییرات بنیادین اجتماعی، مطالبات زیر را بعنوان حداقلی ترین خواستهای خود قرار خواهد داد:
۱- افزایش فوری حداقل دستمزد به ۹ میلیون تومان در ماه و پرداخت بیمه بیکاری به کارگران بیکار و جوانان آماده کار به میزان حداقل مزد. دستمزد کارگران باید توسط خود کارگران تعیین گردد و نهاد دولتی-کارفرمایی ”شورای عالی کار” باید منحل اعلام گردد.
۲- آمار واقعی ابتلا و تلفات بیماری کرونا باید به جامعه اعلام گردد و مراکز درمانی و بیمارستانها در تمامی شهرها در راستای درمان مبتلایان کاملاً تجهیز گردند و امکانات پیشگیری از ابتلای به بیماری و آموزشهای صحییح پزشکی باید به فوریت و رایگان در اختیار کل جامعه قرار گیرد.
۳- پرستاران و پزشکان و کل کادر درمان و خدمت در مراکز درمانی سنگر واقعی حفاظت از زندگی و سلامت مردم در بحران کرونا بوده و هستند. حفظ سلامت آنان و تهیه لوازم و تجهیزات پیشگیری از بیماری برای کادر درمان باید در اولویت قرار گیرد.
۴- با توجه به اینکه خطر ابتلا به بیماری کرونا هنوز بسیار بالاست مراکز کاری از جمله کارخانه ها و کارگاه ها، ادارات و سایر محیط های کاری تا پایان دوران بحران تعطیل شوند و دولت مؤظف به پرداخت حقوق و بیمه بیکاری به تمام کارگران و کارمندان است.
۵- زندانها از جمله خطرناکترین اماکن در شرایط بحران کروناست. تمامی زندانیان بایست تا پایان دوران بحران یا آزاد گردند و یا به مرخصی فرستاده شوند. بدیهی است که زندانیان سیاسی و فعالین صنفی که در زندان به سر مییرند باید فوراً و بدون قید و شرط آزاد گردند. فعالیتهای صنفی و عقاید سیاسی نباید جرم تلقی گردد.
۶- پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی و مدنی، لغو مجازات اعدام و شلاق، لغو کلیه احکام صادره علیه فعالان کارگری، معلمان و دیگر جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب و آزادی بی قید و شرط همه کارگران، معلمان و فعالان سیاسی و اجتماعی در بند.
۷- آزادی بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، تجمع، اندیشه و بیان، احزاب و مطبوعات.
۸- پرداخت فوری مطالبات معوق کارگران، بازنشستگان، معلمان و کارمندان بخش خصوصی و دولتی همراه با خسارت دیر کرد و تصویب قانونی برای جرم دانستن عدم پرداخت حقوق و مزایا.
۹- تامین امنیت شغلی و توقف اخراج سازیها، برچیده شدن قراردادهای موقت، امحا شرکتهای تامین نیروی انسانی و پیمانکاری، قرار گرفتن کلیه کارگران شاغل در کارگاههای کوچک ، مناطق آزاد و ویژه تحت پوشش کامل قانون کار و عدم افزایش مبلغ بیمه کارگران ساختمانی.
۱۰- قطع دست دولت از صندوقهای بازنشستگی، سپردن اختیار صندوق سازمان تامین اجتماعی و دیگر صندوقهای بازنشستگی به هیات امنایی از نماینده های منتخب اعضا، محاکمه غارتگران صندوقهای بازنشستگی و جبران خسارتهای وارده به اعضا. فروش سهام شرکتهای تابعه تأمین اجتماعی (شستا) باید لغو گردد.
۱۱- ممنوعیت کار کودکان و فراهم کردن امکانات زندگی، تحصیل رایگان و برابر برای همه کودکان فارغ از تعلق خانوادگی، جنسیت، قومیت و مذهب مطابق با استانداردهای پیشرفته امروزی.
۱۲- برقراری بالاترین استانداردهای ایمنی کار در تمامی محیطهای کارگری.
۱۳- بر چیده شدن حجاب اجباری و تمامی قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان، برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی.
۱۴- به رسمیت شناخته شدن حق شهروندی برای مهاجرین افغانستانی و دیگر مهاجران و منع هر گونه اعمال تبعیض آمیز علیه آنان.
۱۵- اول ماه مه روز جهانی کارگر باید تعطیل رسمی اعلام و هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی شود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- دهم اردیبهشت نود و نه
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
برای صیانت از منابع سازمان تامین اجتماعی امروز به پا خیزید ؛ فردا دیر است
هشدار به تمام تشکلهای کارگری وبازنشستگان تامین اجتماعی سراسر کشور!
اول بهمن ماه سال جاری ، آقای علی اصغربیات، رئیس کانون عالی کارگران وبازنشستگان تامین اجتماعی کشور در کانال تلگرامی مربوطه از رؤسای کانون های بازنشستگان سراسر کشور خواسته بود:« … لازم است پیرامون مطلب زیر با نمایندگان محترم حوزه های انتخابیه درمجلس سریعا تماس حاصل نموده واز آنها بخواهید تا در مخالفت با طرح مذکور که از ناحیه وزارت بهداشت مطرح شده مخالفت نمایند: وزارت بهداشت پیگیر شده تا در کمیسیون تلفیق، نه بیست و هفتم سهم درمان تامین اجتماعی به حساب خزانه واریز شود.این پیشنهاد قبلا، یکسال در لایحه بود و به جهت کندی در ارائه خدمات و مشکلات پرداخت در لایحه حذف شد. به نمایندگان [ مجلس] اعضای تلفیق استان خود حتما تاکید فرمایید به این پیشنهاد رای ندهند.که تنها ذینفعان سازمان متضرر میشوند.با سپاس فراوان،علی اصغربیات رئیس کانون عالی کارگران وبازنشستگان تامین اجتماعی کشور». هم چنین، کانال فوق با انتشار لیست اعضای کمیسون تلفیق مجلس ،ازهمه روسای کانون هاخواسته تا این نظر را اجرایی کنند.
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران ، ضمن حمایت و پشتیبانی ازاین حرکت اعتراضی به تصمیم احتمالی کمیسیون تلفیق مجلس درمورد تصویب واریز میزان ۹ سهم از ۲۷ سهم حق بیمه های واریزی به صندوق تامین اجتماعی (برابر یک سوم حق بیمه های دریافتی سازمان تامین اجتماعی !) به حساب خزانه، همه بازنشستگان را به حمایت از این اقدام فرا می خواند .گرچه نظر کانون را به علت عدم اعتراض به اصل غیر قانونی بودن این مصوبه ، ناقص می داند.
توضیح آن که دولت روحانی درسال گذشته در راستای تامین هزینه های طرح سلامت ملی، لایحه ای به مجلس ارائه داد تا بخشی از این هزینه ها توسط سازمان تامین اجتماعی تامین شود. متاسفانه مجلس شورای اسلامی با بی توجهی کامل به دستبردهای غیر قانونی در اموال متعلق به کارگران وبازنشستگان و سکوت در برابر این لایحه غیر قانونی آن ماده را تصویب کرد.
بلافاصله کمیسیون بهداشت مجلس طرحی به مجلس داد که بموجب آن، باید مبلغ ۹ از ۲۷ سهم حق بیمه های تامین اجتماعی برابر یک سوم حق بیمه ورودی های سازمان است ، توسط سازمان تامین اجتماعی به خزانه دولت پرداخت شود.
اکنون کانون های بازنشستگی تامین اجتماعی درخواست کرده اند تا زمان تعیین تکلیف اجرایی و اختصاص بودجه بابت پرداخت بدهی ۲۵۰ هزارمیلیارد تومانی دولت به سازمان تامین اجتماعی، هیچ ماده قانونی برای مکلف کردن سازمان تامین اجتماعی در کمیسیون تصویب نشود. بدون شک ، این اقدامی است در جهت استیفای بدهی کلان دولت به سازمان تامین اجتماعی، ولی اقدامی است ناقص و نارسا که عملا این پرداخت غیر قانونی را می پذیرد.
درهمان زمان ، قبل از تصویب این ماده قانونی، محافل مستقل کارگری ازجمله اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، با لایحه دولت و طرح وزارت بهداشت که هردو غیر قانونی بوده، مخالفت کردند و ازهمه نیروها ازجمله کانون های رسمی کارگری و بازنشستگی خواستند که مانع از تصویب آن شوند.
متاسفانه وقتی، مجلس با اعتراض بی رمق و تایید آمیز نمایندگانی چون علی رضا محجوب و سهیلا جلودار زاده بعنوان نمایندگان کمیسیون کار مجلس که خودرا مدافع کارگران می دانند! وبا بی عملی و سکوت و سکون سران کانون های بازنشستگی کارگری گوش به فرمان خانه کارگرسراسر کشورمواجه شد ، این مادۀ قانونی علیه کارگران و بازنشستگان را بسهولت ، تصویب کرد. مصوبه ای که اکنون بی هیچ توجیه قانونی قرار است دایمی و به صورت مستمر اجراشود که در صورت اجرا ، ظرف چند سال، نقدینگی سازمان تامین اجتماعی را نابود و همه بیمه شده ها و بازنشسته هارا به خاک سیاه خواهد نشاند.
خبر جدید و نگران کننده این است که این مصوبه توسط دولت به اجرا در آمده است. دولت «تدبیروامید» که کمر به نابودی شستا بسته است و مانند دولت های گذشته هیچ گاه حاضر نشده است بدهی ۲۵۰ هزار میلیاردتومانی خود را به سازمان تامین اجتماعی پرداخت کند .
تنها در روز ۱۴ بهمن ۹۸ با تصویب پرداخت ۵ هزارمیلیارد تومان ازبدهی خود به سازمان تامین اجتماعی و اختصاص ۳هزار میلیارد از آن به وزارت بهداشت و درمان اولین گام خود را ضعیف و ناقص برداشت ! یعنی ، دولت در دستبرد به اموال سازمان تامین اجتماعی، مثل همیشه، پیشتاز شد!
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، همراه با محافل مستقل کارگری هشدار داده است که پرداخت هزینه های طرح سلامت از محل بدهی دولت به سازمان ، چیزی جز فشار به سازمان برای پرداخت یک سوم از نقدینگی خود بطور سالانه به خزانه دولت ، و نابودی سازمان تامین اجتماعی نیست.از این رو ما همراه با همۀ کارگران و محافل کارگری و بازنشستگی از جمله ، کانون های رسمی کارگری و بازنشستگی کارگری که از کارگران و بازنشستگان حق عضویت دریافت می کنند، خواهان توقف اجرای این مصوبه توسط دولت و ابطال آن توسط مجلس هستیم.
بی هیچ تردیدی، ضرباتی که دولت روحانی به سازمان تمین اجتماعی وارد نموده ، بسیار سهمگین تر از دولت های قبلی بوده است. تا جایی که با اعلان فروش اموال شرکت سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا ) صدای نابودی عامدانۀ سازمان تامین اجتماعی با زور و شدت هرچه تمام تر ، گوش مردم ایران وجهان را کر کرده است.
تصویب این لایحه وتایید آن توسط شورای نگهبان، که مغایرت آشکار بانص صریح قانون اساسی در خصوص ممنوعیت دخل و تصرف در مال غیر دارد، نشان داد که نه دولت و مجلس و نه شورای نگهبان هیچ کدام اساسا توجهی به کارگران و توده های مردم ندارند.
اقدامات خانمان براندازدولت و «کمیسیون های» مجلس شورای اسلامی که گوش به فرمان جناح های سیاسی و درخدمت سرمایه داران اند، مصیبتی بزرگ برای کارگران و بازنشستگان و توده های مردم ایران است که بخش اصلی آن به عهدۀ کانون های رسمی کارگری و بازنشستگی، همچون خانه کارگر و کانون های بازنشستگی تامین اجتاعی است. همه این اتفاقات تلخ و ناگوار درمقابل چشمان باز،گردانندگان این کانونها رخ داده است. آنها در پیدایش چنین مصیبتی ، با سکوت و یا رضایت ضمنی خود ، همدست وهم داستان دولت و مجلس در ایجاد این مصائب بوده اند.
براستی چرا مسئولان کانون های بازنشستگی به ماهیت وجودی سازمان تامین اجتماعی و سازمان های بازنشستگی توجه نمی کنند؟ بسیار بدیهی و مسلم است که سازمان تامین اجتماعی صرفا وبطور انحصاری به کارگران بیمه شده و بازنشسته های سازمان تامین اجتماعی تعلق دارد. نه دولت و نه کارفرماها، هیچ حق مالکیتی برسازمان تامین اجتماعی نداشته و ندارند.
ما بارها گفته ایم که سران رسمی کانون های بازنشستگی تامین اجتماعی، درک غلطی از موضوع «شرکای» سازمان تامین اجتماعی دارند.این درک غلط ،اساسا از زمانی پیدا شد که دولتِ ضدکارگری احمدی نژاد ، عامدانه برای «قانونی کردن» دستبرد وفروش وتاراج اموال ونقدینگی سازمان تامین اجتماعی و «خودمانی سازی » اموال سازمان، در غیاب نمایندگان واقعی میلیون ها کارگرو بازنشسته، قانون قبلی سازمان تامین اجتماعی را تغییر داد و بطور غیر قانونی، دولت وکارفرماها را بعنوان «شرکای» کارگران درسازمان تامین اجتماعی جای داده و شورای عالی تامین اجتماعی را به هیات امنای سازمان تقلیل داد.
چرا گردانندگان کانون های بازنشستگی تامین اجتماعی با تغییر غیر قانونی و عامدانۀ قانون اجتماعی باسوء قصدو نیت کامل دولت های وقت ، که به زیان آشکار و مسلم بیمه شده های شاغل و بازنشسته هابود، سکوت کردند؟ آیا جز این است که این سران خودخوانده کانون های بازنشستگی که به تمامی مهندسی شده و وابسته به حکومت اند، اصولا نمی توانند با تصمیمات حکومت مخالفت جدی کنند؟ به همین خاطر نیست که کانون عالی بازنشسته ها هم با مراجعه به نمایندگان برای عدم تصویب ماده قانونی در کمیسیون، نتوانسته است وارد اصل غیرقانونی بودن پرداخت ۹از ۲۷ سهم حق بیمه به دولت شود؟
این پرسش وجود دارد که چرا سران رسمی این کانون ها تاکنون ،بازنگری کلی قانون سازمان تامین اجتماعی را که یکی از خواسته های اصلی کارگران است ، ازجمله حذف دایمی «شرکا»ی خود خوانده ازقانون جدید سازمان تامین اجتماعی و احیای شورای عالی تامین اجتماعی با حضور اکثریت کارگران و بازنشسته ها را خواستار نشده اند؟
ما ، باردیگر همراه با کارگران وبیمه شدهها و بازنشسته ها و بازماندگان شان از رؤسای کانون ها میخواهیم تا با تکیه بر قدرت اتحاد میلیونها کارگر و بازنشسته به دولت اخطار کنند که دست از سازمان تامین اجتماعی که صرفا و منحصرا متعلق به کارگران بیمه شده وبازنشستگان است بردارد. به دولت اخطار کنند که ادعای «شراکت دولت و کارفرماها» دراموال سازمان ،ادعایی غیرقانونی است وکارگران بیمه شده وباز نشسته سازمان تامین اجتماعی هرگز شریکی جز خودشان نداشته وندارند.
چرا سران این کانونها نقش حمایتی دولت ازسازمان تامین اجتماعی را که درقانون اساسی آمده است، نادیده گرفته اند و خواستار پرداخت بدهی ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت به سازمان از طریق برگزاری تجمعات و اعتراضات گسترده و سراسری نشده اند؟ آیا آنها تاکنون توانسته اند بدون حضور و حمایت کارگران و بانشسته ها ، کوچک ترین قدمی در جهت دریافت مطالبات و دفاع از اموال سازمان تامین اجتماعی بردارند؟
ما در این مقطع تاریخی تاسف آور که عزم دولت برای نابودی سازمان تامین اجتماعی، جزم شده است قاطعانه از سران کانون های بازنشستگی می خواهیم به صفوف کارگران و بازنشستگان بپیوندند.این رؤسا راهی جزهمراهی با کارگران وبازنشسته ها ندارند. تنها دراین صورت است که آنها می توانند کانون ها را به کارگران و بازنشسته ها برگردانند.
اکنون وقت آن است که روسای کانون های بازنشستگی ،با طرد باند بازی و دوری جستن ازسیاست بازان حرفه ای که به هیچ وجه دغدغۀ کارگران وبازنشسته هارا ندارند ، با عزم راسخ ، با اعلان انتخابات آزاد در کانون های بازنشستگی ، یک بار برای همیشه ، راه را برای برگزاری انتخاب نمایندگان مستقل و واقعی کارگران بازنشسته بازکنند تا کارگران و بیمه شده ها با همیاری تمامی بازنشسته ها در سراسر کشور بتوانند با صف متحد با اقدامات نابود کنندۀ دولت مقابله کنند و از کیان سازمان تامین اجتماعی حفاظت کنند.ایجاد شرایط آزاد انتخابات در کانون ها ی بازنشستگی، خواست عموم بازنشستگان تامین اجتماعی در سراسر کشور است.رؤسای کانون ها همین امروز شرایط آزاد انتخابات را تامین واعلام کنند.
و در آخر سخنی با تشکل های کارگری به عنوان نمایندگان کارکران ایران:
این تشکل ها اعم از اینکه مستقل باشند و یا به عنوان تشکل های رسمی به تبعیت از قانون کار ایجاد شده باشند (مانند کانون های بازنشستگی ) از آنجا که موکلین آنها یعنی کارگران بیمه شده از ذینفع های سازمان تامین اجتماعی هستند ؛ وظیفه دارند که نسبت به هرگونه دست اندازی به منابع سازمان تامین اجتماعی واکنش معترضانه داشته باشند و به پشتوانه نیرو و اعتبار خود در بین کارگران با این دست اندازی های غیر قانونی و غاصبانه؛ پیگیرانه به مبارزه جدی و همه جانبه اقدام کنند .
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران از همه تشکل های کارگری و کانون های سراسری مجدانه میخواهد که با هماهنگی نسبت به همه موضوعاتی که در سازمان تامین اجتماعی ازسوی دولت و کسانی که ادعای “شرکای اجتماعی” کارگران و بازنشستگان را دارند وخود را ذی نفع می دانند، واکنش نشان داده و در مقام نمایندگان اصلی بیمه شدگان شاغل و در سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگان و مستمری بگیران این سازمان از حقوق آنها دفاع کنند .
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
۱۵ بهمن ۹۸
No Comments
Comments are closed.