پیدایش داعش، شکست های کنونی و سرانجام این گروه تروریستی اسلامی
عیسی پهلوان

25.08.2017

همانگونه که تجربه ی دیگر گروه های تندروی اسلامی همچون القاعده و طالبان نشان داده است ، این گروه جنایت پیشه هم به آسانی نابود نخواهد شد و به عنوان یک گروه تروریستی که البته دیگر فاقد سرزمین و دولت است ، در کشورهای گوناگون حضور خواهد داشت وبه عملیات جنایتکارانه اش در سراسر جهان ادامه خواهد داد…شگفت زده نخواهیم شد اگر در آینده ی نه چندان دور داعش در بلوچستان پاکستان به عملیات ایذایی دست ببرد و در راه تحقق نقشه استراتژیکی چین در ایجادجاده ابریشم جدید که هزار میلیارد دلار سرمایه برایش در نظر گرفته شده است و چالشی بزرگ برای قدرت های اصلی دریایی جهان ، آمریکا و انگلیس است ، سنگ اندازی کند.

 

چندی پیش، پس از 9 ماه نبردهای سخت خیابانی و خانه به خانه در موصل ، سرانجام ارتش عراق با یاری نیروهای ائتلافی خارجی به رهبری آمریکا و گروه های بسیج شیعی عراقی و پشتیبانی مستشاری وجنگ افزاری جمهوری اسلامی توانست برتروریست های داعش در این شهر پیروز شود . نبردی که با هزینه های جانی ومالی و ویرانی های بسیار همراه بود و به آوارگی حدود یک میلیون نفر از ساکنان موصل یعنی نیمی از مردم این شهر انجامید.

پس از یورش نظامی آمریکا وانگلیس در سال2003 به عراق و اشغال آن از سوی این کشور ها که با سرنگونی حکومت صدام حسین و انحلال دولت عراق همراه بود، این کشور به ورطه ی یک جنگی همه سویه با اشغال گران که صدها هزار کشته و زخمی و میلیونها آواره برجای نهاد ، افتاد . افزون بر بازماندگان حکومت صدام، اسلام گرایان سنی و بخشی از عشایر ودیگر مردم عراق هم به نبرد با ارتش های اشغالگر پرداختند که از میان آنان بعد ها گروه داعش شکل گرفت. البته از دهه ها پیش از آن اسلامگرایان سنی و شیعه در کشورهای آسیا و آفریقاکه خواستار دخالت دین در دولت ویا دین در سیاست بودند در شکل های گوناگون در کشور های اسلامی با حکومت ها مبارزه می کردند. سازمان اخوان المسلمین در بسیاری از کشور های سنی مذهب، ازجمله مصر ، اردن، ترکیه ، سوریه ، الجزایر ،تونس و… فعالیت می کرد. در ایران وعراق هم سازمان ها و افراد شیعه علیه حکومت ها مبارزه می کردند. در ایران شماری از ملایان همچون آیت الله کاشانی و آیت الله خمینی و گروه های مذهبی ای چون فدائیان اسلام و موتلفه و مجاهدین خلق وحزب ملل اسلامی ونهضت آزادی وافرادی چون دکتر شریعتی ازین زمره بودند.آیت الله خمینی در دهه ی چهل موضوع حکومت اسلامی و ولایت فقیه را پیش کشید و خلاف سنت دیرینه ی اندیشه سیاسی و امر سیاسی در ایران که با خلافت اسلامی سر سازگاری نداشت خواستار حکومت فقیهان در ایران شد. پیروزی انقلاب و سرنگونی سلطنت پهلوی در سال 1979 استقرار جمهوری اسلامی وحکومت ولایت فقیه را در پی داشت تلاشی برای بازگشت به صدر اسلام – آرزویی که بارها خمینی آنرا نوشته و بر زبان آورده بود- و اجرای قانون های شرع از دیگاه فقه شیعه . اینکه در سده بیستم می توان خلافت اسلامی را در چهره ولایت فقیه آنهم در یکی از مهمترین کشور های منطقه _ اگر چه شیعی _ تحقق بخشید و قوانین شریعت را اجرا کرد ، یکی از پایه های اصلی رشد اسلامگرایی در سراسر کشورهای اسلامی شد وبه همه ی اسلامگرایان ، سنی و شیعه ، وبه میلیونها انسانی که از هر نظر در دوران پیشا مدرن بسر میبردند و با اندیشه ها و نوع زندگی جدید وشکل های حقوقی واداری نو ومغرب زمینی سر ناسازگاری و مخالفت داشتند، امید و انرژی و دورنمایی تازه برای بازگشت به گذشته و لگد مالی نو بخشید. همزمان با دگرگونی های انقلابی در ایران ، کودتای نظامی افسران چپگرای وابسته به سازمان های کمونسیتی در افغانستان علیه حکومت محمد داوود صورت پذیرفت و دیری نپایید که ارتش شوروی به سوی این کشور سرازیر شد. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی در دسامبر سال 1979 انجام گرفت .حکومت برآمده از کودتای نظامیان آرمانگرا ی چپ که خواهان افغانستانی پیشرفته و توسعه یافته بود و سودا وتوهم استقرار سوسیالیسم در یک کشوراسلامی عقب مانده پیشا سرمایه داری با ترکیبی قبیله ای ومیلیونها انسانی که جز اسلام سنتی ،چیزی نمی شناختند ، را با پیش گرفتن راه به اصطلاح رشد غیر سرمایه داری در سر داشت، در مدتی کوتاه با چنان وضعیت بحرانیی روبرو شد که بدون کمک نظامی خارجی توان ادامه حکومت نداشت .

شاید اگر کودتاگران و کمونیست های افغانستان میدانستند و می فهمیدند که با این کودتا و در دست گرفتن قدرت ، کشورشان را از حاشیه ی کم گزند تحولات جهانی به میدان جنگ ابر قدرت ها پرتاب می کنند و افغانستان عقب افتاده و آرام وحاشیه ای دوران جنگ سرد را به یکی از مرکزهای ملتهب جهان وجنگ گرم قدرت های بزرگ بدل می سازند وبا اقداماتشان اشباح و ارواح خفته در ژرفای تاریخ را به حضور در صحنه فرامی خوانند که از رهگذر آن میلیونها کشته وزخمی و آواره بر جای میماند وبزودی نه از تاک و از تاک نشان خبری خواهد بود ، به چنین اقدام اراده گرایانه ی خیال اندیشانه ی بی آینده ای دست نمی زدند ، البته آدمیان جام جمی در کف ندارند وازینرو، سرنوشت شان اینگونه می شود که می بینیم .

همانگونه که اشاره شد ارتش شوروی مدت کوتاهی پس از استقرار دولت جدید برای پشتیبانی از حکومت چپگرای افغانستان و سرکوب مخالفان آن وارد این کشورشد. این اقدام پایه جدی دیگری برای رشد اسلام گرایی افراطی در میان مسلمانان در منطقه و جهان شد. دولت آمریکا و انگلیس و متحدانشان بویژه عربستان و پاکستان با همه ی توان و امکانات به ایجاد و آموزش و تجهیز گروه های اسلامی افغانی و عربی و پاکستانی و کشمیری برای جنگ با ارتش شوروی ودولت افغانستان پرداختند تا بر وفق دیدگاه های برژینسکی استراتژ و سیاستمدار آمریکایی، افغانستان را به ویتنام شوروی تبدیل کنند و او را به زانو در آورند . کمک به گروه اسلامی مکتب خدمت که بعد ها سازمان القاعده به رهبری بن لادن از آن بیرون آـمد وآموزش و تجهیز گروه های جهادی به انواع اسلحه ها و امکانات جنگی، در راستای این دیدگاه استراتژیک انجام پذیرفت ، گروه طالبان که بعد ها حکومت افغانستان را در دست گرفت و فجایع بسیاری آفرید برآمده از اوضاع پریشان افغانستان و جنگ داخلی آن و تاثیرات مستقیم مکتب خدمت و گروه القاعده بود . اقدامات جنگی گروه های اسلامی افغانی با پشتیبانی تبلیغات گسترده رسانه های غربی و متحدانشان در سطح جهان علیه دولت افغانستان و دخالت نظامی شوروی همراه بود تبلیغاتی که جنگجویان مسلمان را از بسیاری از دیگرکشورهای اسلامی به افغانستان می کشاند تا به زعم خودبا کافران و اشغالگران بجنگند و در های بهشت را به روی خویش بگشایند. جمهوری اسلامی ایران هم با همه ی توان وارد میدان نبرد افغانستان شد وبه گروه های اسلامی مسلح نزدیک به خود از هر جهت یاری کرد. گروه طالبان که دردوران اوج جنگ داخلی در قندهار در سال 1994 با نام تحریک اسلامی طلاب کرام اعلام موجودیت کرده بود در سپتامبر 1996 کابل پایتخت افغانیستان را تسخیر کرد و نام امارات اسلامی افغانستان را برگزید و اجرای شریعت اسلامی را اعلام کرد . حجاب برای زنان وریش را برای مردان اجباری , مجازات های اسلامی را برقرار و سینماهای کابل را ویران و پخش تصویراز تلویزیون را ممنوع نمود. از این پس القاعده و طالبان به رهبری ملا عمر و بن لادن با همکاری یکدیگروبا پشتیبانی عربستان سعودی به ترویج اسلام گرایی سلفی جهادی و تروریستی در کشورهای عربی و اسلامی پرداختند . با یورش نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور پس از رویداد 11 سپتامبر2001 این دو گروه ضربه سختی خوردند و عملن با آمریکا و متحدانش یعنی پشتیبانان و یاران گذشته وارد جنگ شدند ،جنگی که همچنان ادامه دارد. یورش نظامی آمریکا و انگلیس به عراق واشغال این کشور در سال 2003 بعد های تازه ای به فعالیت های گروه های اسلامی افراطی سنی بخشید و دامنه و گستره ی فعالیت آنها را گسترش داد، در واقع اشغال افغانستان و عراق بوسیله آمریکا و انگلیس ودیگر کشور های غربی یکی دیگر از پایه های اصلی رواج اسلام گرایی افراطی شد وبه آن ابعادی بسیار گسترده تر از پیش بخشید . در عراق گروه های مسلح شیعه هم به میدان آمدند که بطور عمده متحد جمهوری اسلامی ایران بودند. عملیات تروریستی و انتحاری و درگیری های موضعی چنان عرصه را برآمریکا ومتحدانش تنگ کرد که اوباما در سال 2011 ارتش آمریکا را از کشور عراق بیرون کشید . در درازای سال های اشغال ، گروه های جهادی سلفی سنی جای پای محکمی در عراق پیدا کردند که از میان آنها داعش سر برآورد. الزرقاوی نامی در سال 2003 پس از یورش نظامی آمریکا به عراق شاخه ی القاعده در عراق را پایه ریزی کرد وبه نبرد با ارتش آمریکا پرداخت در سال 2006 زرقاوی کشته شد و پس از او گروهش نام دولت اسلامی در عراق را برگزید وبه مبارزه مسلحانه وتروریستی خود ادامه داد ، ابوبکر البغدادی از فعالان این گروه در سال 2010 رهبری آن را به عهده گرفت ونبرد سختی را با نظامیان آمریکایی و عراقی سازمان داد. او گویا زاده ی شهر سامرا ست ودرسال 2003 هنگام حمله ی نظامی آمریکا به عراق از ملایان این شهر بود و در دوره اشغال عراق گویا مدتی در زندان آمریکایی بوکا در جنوب عراق که شماری از فرماندهان دستگیر شده القاعده در آن زندانی بودند در اسارت آمریکایی ها بود. با آغاز شورش ها علیه حکومت بشار اسد در سوریه و سست شدن ارکان قدرت حکومت سوریه ، گروه البغدادی نبرد را به درون مرزهای سوریه کشاند ودر سال 2013 از ترکیب نیروهایش در عراق و سوریه تشکیل گروهی به نام دولت اسلامی در عراق وسوریه از سوی البغدادی اعلام شد. با شدت گیری اختلافات میان دولت شیعی نوری مالکی و سنی ها در عراق این گروه همکاری نزدیکتر با عشایر سنی مذهب عراقی و گروه های بازمانده ارتش صدام را پی گرفت که تسخیر شهر فلوجه از سوی آنان را در پی داشت که با پیشروی به سوی موصل توانستند با تار ومار کردن نظامیان عراقی در ژوئن 2014 در میان ناباوری محافل داخلی و خارجی شهر 2 میلیونی موصل را تسخیر کنند وبه دولت اسلامی در عراق و شام چهره ای واقعی ببخشند . پیش از تسخیر موصل این گروه توانسته بود با انجام عملیات گسترده نظامی بخشی از خاک سوریه ازجمله شهر رقه در شرق این کشور را به کنترل خود درآورد وآنرا به عنوان پایتخت داعش اعلام کند، شهری که مردم بی دفاعش تاکنون شاهد جنایت های بیشماراین گروه ارتجاعی در کاربست مجازات های اسلامی علیه مخالفان داعش و کسانی که بزعم آنان قوانین اسلامی را رعایت نمی کنند ، بوده اند. پس از این پیروزی ها بود که داعش ابوبکرالبغدادی را به عنوان خلیفه و رهبر مسلمانا ن جهان معرفی کرد و خواهان بیعت مسلمانان با او شد. این عنوان در میان سیاستمداران مسلمان از وجهه و مقبولیت ویژه ای برخوردارست. پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، آیت الله خمینی رهبر مسلمانان جهان اعلام شد. آیت الله کاشانی هم در دهه ی سی چنین تصوری از خود ارائه می کرد. معمر قذافی هم، چنین سودایی در سر داشت وباید در انتطاربود که اردوغان هم دیر یا زود این آرزو را اعلام کند. داعش با آنکه از دیدگاه مبانی فکری و استراتژی یعنی باور به اصل خلافت و دستیازی به جهاد و جنگ مسلحانه با دشمنان و کافران و حکومت های مستقر در کشورهای اسلامی ، باور به اجرای قانون ها شرعی وبه اجرای حدود و رعایت حجاب از سوی زنان ومخالفت شدید با جلوه های فرهنگی وهنری مدرن و کوشش برای باز گشت به گذشته ودوره ی به زعم آنان صدر اسلام با القاعده و طالبان هم نظراست اما با تکیه بر آیه های قرآنی همچون – همانا جزای آنان که با خدا ورسولش می جنگند ودر زمین فتنه وفساد برپا میدارند، این است که کشته شوند یا بر دار بروند ویا دستها وپاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شوند – سوره ی مائده – ویا کفار را هرجا یافتید اسیر کنید وبکشید واز آنان یار و دوست برنگزینید. – سوره ی نسا- و با کاربرد عملی احکام اسلامی ، خشونتی بسیار بیشتر از آنان نشان می دهد ودامنه ی خشونت را به جنگ با شیعیان وایزدی ها و مسیحیان قبطی می گستراند . داعش با بهره گیری از رسانه های مجازی در نشان دادن این خشونت های ضد انسانی که بریدن سر ودست و آتش زدن آدمیان بخشی از آن است و با سازمان دادن عملیات انتحاری گسترده در سراسر جهان برای دامن زدن به ترس و وحشت عمومی، می کوشد خود را از طالبان و القاعده متمایز میکند. افزون بر خشونت های ضد بشری این گروه در منطقه هایی که در عراق و سوریه بر آنها چیره بوده است، اقدام های تروریستی وانتحاری هواداران داعش در دیگر کشورها و از جمله کشورهای اروپایی یاری به سیاست آن محفل های قدرت در اروپا و آمریکاست که در دوران پسا جنگ سرد اسلام هراسی و اسلام ستیزی را به عنوان جانشینی برای کمونیسم هراسی و کمونیسم ستیزی در راستای فریب وجهت دهی افکار عمومی و انحراف از مشکلات درونی کشورهایشان برگزیده بودند و تبلیغ می کردند .عملیات جنایتکارانه ی داعشی ها علیه مردم عادی و شهروندان سراپا بی دفاع اروپایی ، ارمغانی بی بدیل برای اینگونه محافل بوده است. اگر چه با تشدید روند چند قطبی شدن جهان به نظر می رسد دیگر نیاز چندانی به دشمنی به نام اسلام واسلامگرایی از سوی آن محفل های معین نباشد زیرا هریک از قطب ها میتواند به عنوان دشمن بالقوه و ویا رویاروی مطرح شود آنگونه که در مورد روسیه آرام آرام چنین شده است.

حکومت داعش تا پیش از شکست های اخیر ، سرزمینی به مساحت 40000 تا 90000 کیلومتر مربع را بر اساس گمانه زنی های گوناگون در غرب عراق وشرق سوریه درکنترل داشت، با جمعیتی حدود 8 میلیون نفر . افزون بر این داعش در لیبی و افغانستان ونیجریه هم منطقه هایی را در اختیار دارد. در لیبی یکی از 3 دولت موجود است . جزیره میندانائو در جنوب فیلیپین که سال هاست مسلمانان جدایی خواه با ارتش این کشور در آن مشغول نبردند چندی پیش میدانگاه در گیری های شدید طرفداران داعش و نظامیان فیلیپینی شد که تاکنون صد ها کشته برجای نهاده است .

داعش در سال 2015 در افغانستان با نام گروه خراسان اعلام موجودیت و در ولایت های ننگرهار، زابل، هلمند ، فراه و لوگر جنگ را آغار کرد . با پیوستن شماری از اعضای طالبان پاکستان و طالبان افغانستان ، داعش دامنه ی نبرد با دولت مرکزی ونیروهای خارجی از یکسو وگروه طالبان را از دیگر سو گسترش داد. داعش افزون بر این شیعیان افغانی را هم آماج حمله های انتحاری و بمب گذاری های خود قرار داد وکوشید به جنگ فرقه ای بین شیعه وسنی در افغانستان و منطقه دامن بزند. در سال 2016 ، فرمانده نظامیان آمریکا وناتو در افغانستان گفته بود 70 درصد اعضای داعش خراسان را جنگجویان گروه تحریک طالبان پاکستان که به داعش پیوسته اند تشکیل می دهند. در سال کنونی داعش در افغانستان شاهد شکست ها وتلفات بسیاری شد اما همچنان به فعالیت های تروریستی و مسلحانه ادامه میدهد. با اعلام استراتژی جدید آمریکا در افغانستان که از سوی دونالد ترامپ اعلام شده است باید در انتظار تحولات جدیدی بود.

با ادامه نبرد در عراق علیه داعش وباز پس گیری دیگر منطقه هایی که هنوز دراین کشور در تصرف این گروه است و همچنین شکست نه چندان دور داعش در سوریه و تصرف رقه پایتخت آن در ماه های آینده از سوی گروه های طرفدار آمریکا در سوریه ، کار دولت خودخوانده ی داعش که در کاربست خشونت و قهر وجنایت علیه مخالفان و دشمنان و مردم بی دفاع زیر سلطه اش از هیچ کوششی دریغ نکرده است سر انجام به پایان خواهد رسید، اما همانگونه که تجربه ی دیگر گروه های تندروی اسلامی همچون القاعده و طالبان نشان داده است ، این گروه جنایت پیشه هم به آسانی نابود نخواهد شد و به عنوان یک گروه تروریستی که البته دیگر فاقد سرزمین و دولت است ، در کشورهای گوناگون حضور خواهد داشت وبه عملیات جنایتکارانه اش در سراسر جهان ادامه خواهد داد وشاید آنگونه که رسم تاکنونی مناسبات بین المللی بوده است با تغییر جبهه ها و اتحادها و برای اقدام های استراتژیکی و ژئوپولیتیکی ، این گروه هم از سوی قدرت های جهانی و منطقه ای مورد توجه و استفاده قرار گیرد، آنگونه که هم اینک گویا روسیه و جمهوری اسلامی ایران با گروه طالبان افغانستان پیوند هایی را برقرار کرده اند. برای مثال شگفت زده نخواهیم شد اگر در آینده ی نه چندان دور داعش در بلوچستان پاکستان به عملیات ایذایی دست ببرد و در راه تحقق نقشه استراتژیکی چین در ایجادجاده ابریشم جدید که هزار میلیارد دلار سرمایه برایش در نظر گرفته شده است و چالشی بزرگ برای قدرت های اصلی دریایی جهان ، آمریکا و انگلیس است ، سنگ اندازی کند.

No Comments

Comments are closed.

Share