برگزار کنندگان این کنفرانس در مورد علت برگزاری چنین گردهمایی نوشتهاند: جناح جنوبی اتحاد شوروی سابق بگونهای سنتی منطقهای است که مُهر و نشان درگیریها را بر خود دارد. ریشههای این درگیریها را مطمئنا از یکسو باید در وضعیت پیچیده آمیختگیهای قومی که وجه مشخصه این منطقه است جستجو کرد. اما از سوی دیگر موقعیت ژئواستراتژیک آن بمثابه راه ارتباطی زمینی میان اروپا و آسیا بطور مستمر بر علاقه بسیاری از نقشآفرینان خارجی افزوده است. و سرانجام غنای منابع طبیعی نهفته در بستر خزر، از مدتها پیش به این سو تمایلهایی در خارج از منطقه را برانگیخته و بدانجا انجامیده که امروزه در آنجا، لایههایی از درگیریهای متعدد انباشته شده است.
روزهای 10 و 11 نوامبر 2003 کنفرانسی از سوی انستیتوی «فریدریش ابرت» که در پیوند نزدیک با حزب سوسیال دمکرات آلمان است، در مورد انرژی حوزه دریای خزر و منافع اروپایی برگزار شد. برگزار کنندگان این کنفرانس در مورد علت برگزاری چنین گردهمایی نوشتهاند:
«جناح جنوبی اتحاد شوروی سابق بگونهای سنتی منطقهای است که مُهر و نشان درگیریها را بر خود دارد. ریشههای این درگیریها را مطمئنا از یکسو باید در وضعیت پیچیده آمیختگیهای قومی که وجه مشخصه این منطقه است جستجو کرد. اما از سوی دیگر موقعیت ژئواستراتژیک آن بمثابه راه ارتباطی زمینی میان اروپا و آسیا بطور مستمر بر علاقه بسیاری از نقشآفرینان خارجی افزوده است. و سرانجام غنای منابع طبیعی نهفته در بستر خزر، از مدتها پیش به این سو تمایلهایی در خارج از منطقه را برانگیخته و بدانجا انجامیده که امروزه در آنجا، لایههایی از درگیریهای متعدد انباشته شده است.
در پی رویدادهای اخیر سیاسی جهانی و تحولات ناشی از ضربههای 11 سپتامبر 2001، بستر خزر بار دیگر در میدان دید منافع مختلف قرار گرفته است. باز هم مسئله از یکسو بر سر هدفهای ژئواستراتژیک، و از سوی دیگر دستیابی به منابع نفت و گاز و کنترل شبکه درهم بافته لولههایی است که از منطقه میگذرند.
حدود 30 میلیارد بشکه که بطور قطعی تخمین زده شده و بین 50 تا 110 میلیارد بشکه ذخیره نفت و همچنین 7 تا 9 میلیون متر مکعب گاز دلایل مؤثری برای فعالیتها در این منطقه بنظر میآیند.
اینکه میزان ذخیره از لحاظ اقتصادی قابل استخراج، در بستر خزر چقدر است، جای بحث و گفتگو است. نزدیکی جغرافیایی این منطقه به منطقه نفتی بطور غیر قابل مقایسه بزرگتر خلیج فارس چالش دیگری را تشکیل میدهد. اما حتی اگر منطقه خزر در برابر این چالش توانیی پایداری داشته باشد و اگر موجودی انرژی آن بیش از همه انتظارات باشد، باز هم یک مشکل باقی میماند: تا زمانیکه سطح منطقه پوشیده از درگیریها است و همکاری منطقهای کارکردی ندارد، این منطقه نمیتواند بعنوان منبع انرژی جایگزین مطمئنی برای اروپا و کشورهای صنعتی غربی بجای موجودی انرژی کشورهای اُپک باشد. اما این نظریه (تز) را بگونهای وارونه نیز میتوان جملهبندی کرد: تا زمانیکه فشار منافع اقتصادی نقشآفرینان خارجی بر دوش دولتهای نوپای منطقه سنگینی میکند، راهحلی برای درگیریها ممکن نخواهد بود.
هر دو طرف، یعنی دولتهای منطقه و دولتهای صنعتی غربی، بویژه اروپا، هرگاه موفق شوند از این دور تسلسل باطل بدرآیند، میتوانند از یکدیگر سود ببرند. این امر روندی دشوار است، زیرا تنها یک کلید مشکلگشا وجود ندارد. کلیدها بسیارند. هدف این کنفرانس دیدن آن است که کدام کلید در جیب چه کسی است، که شاید بتواند توان بالقوه انرژی خزر را نه تنها همخوان با منافع اروپاییان، بلکه همچنین پیرو مطالبههای حقوق بشر و دمکراسی، همخوان با منافع انسانهای منطقه سازد.»
پس از گشایش کنفرانس، نخستین سخنران آقای اِرلر (Erler) معاون رئیس فراکسیون حزب سوسیال دمکرات آلمان در مجلس این کشور بود. محور اصلی بحث وی تأمین امنیت انرژی ارویا بود. وی در همین رابطه به نقش گروه شانگهای در برقراری امنیت و ثبات در منطقه آسیای میانه و قفقاز اشاره کرد. با توجه به اینکه چین و روسیه عضو این سازماناند و هند و ایران نیز به آن دعوت شدهاند، چنین ارزیابی از گروه شانگهای از دید محافلی در آلمان که بدون شک بازتاب نظر جریانهایی در اروپاست،دارای اهمیت ویژهای برای شناخت استراتژی اروپاییان دارد. در پاسخ به پرسشی در مورد همکاری اتحادیه اروپا و گروه شانگهای آقای اِرلر گفت که اتحادیه اروپا هنوز دعوتی از سوی گروه شانگهای دریافت نکرده است.
سخنرانی آقای فریدمن مولر (Müller) به تشریح خطوط اصلی استراتژی اروپا و آلمان در مورد گسترش خط لولهها در این منطقه اختصاص داشت. وی اعلام کرد که هدف وصل کردن اتحادیه اروپا از راههای گوناگون به منابع گاز و نفت آسیای میانه و قفقاز و خاورمیانه بمنظور جلوگیری از وابستگی یکجانبه به روسیه است. وی اعلام کرد که ترکیه در این رابطه میتواند نقش توزیع انشعاب خط لولهها را ایفا کند. و بدین ترتیب میتواند حتی گاز ایران از ترکیه به اروپا صادر شود.
یکی دیگر از سخنرانان آقای پیتر کنودل (Knödel) عضو هیات رئیسه شرکت بریتیش پترولیوم در آلمان بود. نکته کلیدی صحبت وی عبارت از آن بود که از دید بریتیش پترولیوم سده حاضر، سده گاز است که باید بصورت مایع و از راه دریایی صادر شود. تآکید آقای کنودل بر انتقال گاز مایع از راه دریایی علیرغم وجود خط لولههای زمینی، بخاطر اختلاف زاویه دیدگاه وی با نمایندگان اتحادیه اروپا قابل تأمل است.
خانم شافر (Schaffer) مدیر پژوهش «برنامه مطالعات خزر» از دانشگاه هاروارد سخنران دیگر این کنفرانس بود که ضمن تشریح سیاستهای عمومی آمریکا در منطقه آسیای میانه و قفقاز اعلام کرد که مفهوم «بازی بزرگ» دیگر کهنه شده و وجود خارجی ندارد. ایالات متحد آمریکا قصد پیشبرد سیاست «توازن قدرت» و حذف نیروهای دیگر در این منطقه را نداشته، بلکه فقط بخاطر مبارزه با تروریسم در این منطقه حضور دارد.
نماینده روسیه، آقای فدوسوف، بر این نکته انگشت گذاشت که اتحادیه اروپا بجای تلاش برای متنوع کردن راههای تأمین انرژی خود، بهتر است که روی افزایش بازدهی خط لولههای گاز و نفت روسیه، که بخاطر قدیمی بودنشان بازدهی خود را از دست دادهاند، سرمایهگذاری کند. چون روسیه حتی در اوج جنگ سرد هم لولههای نفت و گاز خود را به روی اروپای غربی نبست، ازینرو میتوان تا هنگامی که وابستگی به انرژیهای کربو هیدراتی وجود دارد، روی این کشور بعنوان تأمین کننده اصلی انرژی اروپا حساب کرد. گفتنی است که در این کنفرانس نمایندهای از جمهوری اسلامی ایران نیز شرکت داشت که درباره سیاست عمومی ج.ا در منطقه قفقاز و آسیای میانه سخن راند. متأسفانه نماینده ایران در صحبتهای خود به سه موضوع مهمی که در این کنفرانس مطرح شد، یعنی نقش گروه شانگهای از دید برخی محافل اروپایی، اهمیت منابع گاز در سده حاضر و گسترش خط لولههای نفت در منطقه دریای خزر و خلیج فارس و از لحاظ استراتژیک برای ایران اهمیت بسیار زیادی میتواند داشته باشد، نپرداخت.
با توجه به ترکیب شرکت کنندگان، موضوعها و محتوای سخنرانیها، کنفرانس مزبور از اهمیت ویژهای برای دریافت سیاست انرژی اتحادیه اروپا در سالهای آینده و تنظیم استراتژی کشور ما در این رابطه برخوردار است.
No Comments
Comments are closed.