یاد غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس ترقی خواه کشورمان را گرامی بداریم!
ح. الاهی

26.03.2006

 

آواره، درست است كه هجران و درد دوری از وطن را هم چون مهاجراندارد، ولی خود به انتخاب خویش جای خوش تر بر نگزیده است….

آواره، قدرت انتخاب ندارد. او به اجبار به گوشه ای پناه برده كه پناهش داده اند. آواره پناهنده است. زندانی گوشه ایی است كه اگر آب و هوایخوش تری هم داشته باشد و نان و تن پوش بهتری هم گیرش بیاید، غریبه ای است دل مرده …

 

 saedi

به مناسبت هفتادمین سال تولد و بیستمین سال خاموشیغلامحسین ساعدی، نمایشنامه نویس ترقی خواه کشورمان از سویکانون فرهنگی آینه – فرانکفورت –  نمایشنامه “ آوای قو از تویقوطی به نویسندگی و کارگردانی آقای فرهاد مجد آبادی  به علاقمندان هنر تاتر عرضه گردیده است.

در پی اجراهای این نمایشنامه در شهرهای كلن و فرانكفورت، روز یكشنبه 19 – فوریه   2006  شهر برلین مهماندار هنرمندان تاتر آینه بود. بر خلاف آنچه كه انتظار می رفت، متاسفانه تنه اصلی علاقمندان به هنر و ادبیات یا از اجرای نمایش اطلاع نیافته بودند و یا چنان در پیچو خم زندگی در غربت گرفتار آمده بودند كه فراموش كردند به دیدار نمایش بیایند و  یا …؟

نام نمایش : صدای قو از داخل قوطی

نویسنده و كارگردان: فرهاد مجد آبادی

بازیگران:

1- کمال حسینی  در نقش (نادر) تحصیل کرده سیاسی کار، شبه روشنفکر ظاهرا فعال سیاسی که قلمبه گوی چند مورالی است.

رفتارش در داخل جمع با بیرون از آن متفاوت است.

در ارتباط با توده ها نا موفق است و پس از سال ها زندگی در اروپاهنوز هم متوجه نشده است که کار زمانبندی شده از مشخصات زندگی در جامعه مدرن و پیشرفته می باشد که با جامعه عقب افتاده بی برنامه ایلیاتی فرق دارد.

به کسانی که برای او در محیط اجتماعی و مبارزاتی حد و مرز اجتماعی به کشند و رعایت حقوق دیگران را طلب کنند و تذکر دهند، بد وبیراه می گوید و تهمت های ناروا می زند.

مخفی کاری کودکانه دارد که تا مرز مضحک شدن پیش می رود.

به جمع آوری بیهوده اخبار می پردازد تا آنرا برای دیگران فقط نقل کند و خود بزرگنمایی و خود مهم نمایی کند.

از نظر شغلی وضعیت نابسامانی دارد و برایش زیاد هم مهم نیست.

2- مهرداد هدایتی در نقش (حسن) تحصیل كرده سیاسی کار سابق است.

موفق در ریشه دوانی در غربت، با صله رحم و با روحیه شاد و امیدوار است.

برای مقابله با مشگلات ضمن برخورد طنز آمیز و مردم دارانه از کمک به آدم های محیط خود روی گردان نیست.

در حد توانش به پیدایش امید به زندگی در اطرافیانش کمک می کند.

با یاس و بدبینی رابطه خوبی ندارد و به حفظ فرهنگ و هنر تا حدی کهبتواند از راه های گوناگون کمک می کند.

با احساس مسولیت به طرف های معامله برخورد می کند و بر خلاف روشنفکر نمای بد و بیراه گو حتی در جمع دوستانه اشان هم به تامیننیاز های مشتریان توجه دارد. می داند که باید قواعد بازی را رعایت کند تا ورشکسته نشود. پس واقعگراست.

3– احمد نیک آذر در نقش (عبداله) تحصیل کرده سیاسی کار سابق كه ناموفق در ریشه دوانی در غربت است.

پیگیر است، پس زنده است! هر راه ممکنی را برای تداوم حیاتاجتماعی و اقتصادی خویش آزمایش می كند.

با پیگیری خستگی ناپذیر برای تامین یک زندگی شرافتمندانه و متکیبه خود در تکاپوست.

هیچ شکستی را بهانه نمی کند تا تسلیم شود و گوشه عزلت گزیند و در انتظار مرگ بماند. اگر چه جامعه بی تفاوت و رشد نیافته و غیر همبسته مرگ را به او تحمیل خواهد کرد.

 

گروه تاتر آینه کار هنری خود را فقط بر اساس عشق و علاقه بی حد و حصر به هنر تاتر بوجود آورده است و از هیچ امکان حمایتیبرخوردار نبوده است. در باره عشق و علاقه هنرمندان و کارگردان بهکار فرهنگی- هنریشان همین بس که گفته شود:

تمرین های گروه در روزهای تعطیل و در ساعات فراغت پس ازپایان کار روزانه انجام گرفته است. اینان برای اجرای نمایش در برلینساعت شش صبح از فرانکفورت و کلن حرکت کرده بودند و شبهنگام نیز پس از پایان نمایش همین راه را باز گشتند تا صبح فردایشبه سر كارهایشان بروند.

انسان باید به تاثیر کار تاتر بر رشد فرهنگی جامعه، آگاهی و اعتمادعمیق داشته باشد و به کار هنریش در عرصه تاتر عشق بورزد تا همه این فشار ها و عدم وجود امکانات را تحمل کند و بکوشد كه نمایشی را موفق بروی صحنه بیاورد و از این طریق زندگی فرهنگی جامعه ایرانیان را به سهم خود تداوم بخشد و غنی تر سازد.

نمایشنامه آوای قو از توی قوطی كاریست موفق و باید گفت:

أی علاقمندان تاتر که امکان نیافتید اجرای این نمایشنامه را درکارگاه فرهنگ های برلین تماشا كنید، جایتان خالی

 

نمایشنامه آوای قو از توی قوطی موفق شده است كه آینه را در مقابل چشمان جامعه آوارگان ایرانی در غربت بگیرد. هر کس می تواند اگر که صادقانه با آن برخورد کند،  جنبه هایی از رفتار انسان ها را در آن ببیند.

تداوم و موفقیت درکار فرهنگی – هنری را برای گروه تاتر آینه باید صمیمانه آرزو کرد.

 

No Comments

Comments are closed.

Share