first page

بازگشت به صفحه پیش

آیا سوسیالیسم می تواند گرسنگی را از یاد ببرد؟
نوزده گزاره درباره موضوع فقر، دموکراسی و سوسیالیسم

از: ادگاردو لوژیودیس
برگردان: ب. کیوان

     1- در شرایط کنونی سرمایه داری، دگرگونی شکل های تولید موجب طرد توده ای شمار بسیار زیادی از افراد از تولید و بازار شده است.

    یک گزارش بانک جهانی تأیید می کند که در جهان سوّم1،2 میلیارد انسان در شرایط فقر مطلق زندگی می کنند. در این گزارش، ابراز امیدواری شده است که از سال 2000 رفته رفته این رقم به 82 میلیون نفر کاهش یابد. بدین ترتیب می بینیم که باز 1،118 میلیارد نفر در فقر مطلق زندگی خواهند کرد.

    2- سازوکار دموکراسی نمایندگی شکلی از سلب مالکیت سیاسی را در ارتباط با تولید و بازار پُرحجم تشکیل می دهد. کارکرد یکپارچگی و گنجیدگی آن کرانمندی های انضباطی یک رایی را بوجود آورده است.

     3- گذار به سازمان دهی تولیدی که با سازمان دهی دیگری که طرد می کند، در می آمیزد، بحران نمایندگی و حزب ها را بوجود می آورد. آن هایی که از تولید و بازار طرد شده اند از این راه از شهروندی (یعنی از دولت) طرد شده اند، یا آشکارا با از دست دادن شهروندی که موجب مهاجرت می شود یا به طور ضمنی با نبود شرایط مقدم بر شهروندی (آموزش و پرورش، اطلاعات و غیره) یا بی تفاوتی سیاسی که نبود چشم انداز را موجب می شود (1). در این شرایط نه فقط دعوت به مشارکت کافی نیست، بلکه خیالی است.

     4- شکل های ساده نمایندگی دموکراتیک که بهترین نهادهای آن نتیجه مبارزه طبقه کارگر بود، دیگر امروز پیشنهاد مناسب برای توده های محروم بنظر نمی رسد.

     5- کُنش سیاسی طبقه های فرودست یعنی کُنشی که گُسست ها در رابطه فرمان روایان – فرمان بران معنی می دهد یا به وجود می آورد، تنها بنا بر رابطه اش با دولت مشخص می گردد.

     6- «دوگانه شدن» جامعه درون بخش های طرد شده، شکل جدید رابطه های اجتماعی را بوجود می آورد. این شکل، شکل های سیاسی ای را در بر می گیرد که نمی توان آن ها را در اصطلاح های کلاسیک رابطه با دولت بیان کرد. دولت به طور ناسازنما گسترش نمی یابد، بل که هم زمان که جایگاه سیاست (با سیاست دیگر، در شکل دیگر، هر چند در این سیستم) گسترش می یابد، کاهش می پذیرد.

     7- شکل این رابطه های جدید اجتماعی (ناتولیدی، دور از بازار و طرد شده از شهروندی، دست کم شهروندی فعال) بنا بر پایه مادی سطح کمینه منطق بازمانده گسترده می شود و تحول می یابد.

     8- منطق بازار تاریخی (استوار بر مالکیت خصوصی به عنوان قدرت اختیار ثروت های اقتصادی، قدرتی که توسط فرد یا گروه اجتماعی حفظ می شود و به وسیله قانون اختصاص یافته) منطق رقابت است. این منطق مانع کُنش جمعی و همیاری است.

     9- در شرایط فرمانروایی بازار سرمایه داری همیاری همواره با رقابت در تضاد است.

     10- همیاری بین محرومان طرد شده بازار، پیرو منطق بازمانده، می تواند پایه نوع دیگری از کُنش سیاسی، یعنی کُنش جمعی را تشکیل دهد.

     11- در این منطق و در این شرایط گفتمان رهایی بخش سوسیالیسم – و جنبش آن – می تواند ویژگی ضددولت گرایی (یا نادولت گرایی) آن و خصلت پیوستگی بخش و آزادی جویانه آن را بازتاب دهد.

     12- پایه همیاری مستلزم برابری، آزادی یعنی عنصرهای نخستین دموکراسی به طور کلی است.

     13- «نامادی بودن» وسیله های تولید بسیار مهم امروز («آگاهی یابی»، اطلاعات) تصاحب دوباره اجتماعی  را بدون قهر فیزیکی آسان می کند. بنظر می رسد این امر امروز «مضمون اقتصادی»، برنامه «اصلاح فکری و اخلاقی» را که استوار بر ساختار فقر است، تشکیل می دهد. این جا فضایی (سیاسی) برای روشنفکران گشوده می شود.

     14- پذیرفتن دیدگاه بی بهرگان از مالکیت و استثمار شوندگان (سلب مالکیت شدگان از شرایط زندگی) مشارکت در مبارزه ها برای تصمیم گیری های سیاسی مرکزی («از بالا») را نفی نمی کند، بل که درخواست می کند که به آن بسنده نکنیم. داو گذاشتن تنها روی «دگردوستی» و «بخشش» ممکن بنظر نمی رسد. این ها باید در کُنش سیاسی، استثناء و نه قاعده باشند. ابتکار تاریخی باید از خود منطق بازمانده سرچشمه گیرد. دلیلی برای این اندیشیدن وجود ندارد که روشنفکران نباید آن را برای آگاهی یافتن خودشان به عنوان طرد نشدگان، سلب مالکیت نشدگان و استثمار نشوندگان بپذیرند.

    15- همه چیز عبارت از داو گذاشتن روی کُنش بر پایه مرکزیت دولتی است. این بازگشت به مفهوم دولتی سوسیالیسم، به سادگی کاهش سیاست دولت است (حتی اگر این مرکزیت به مسئله سیاره ای و یا فرادولتی بیندیشد). این نقص سوسیال دموکراسی و کمونیسم تاریخی بود که تنها در شرایط یکپارچگی سرمایه داری درک می گردد. این نقص از حیث تئوریک خلاء اندیشه سیاسی رهایی بخش را آشکار کرده و به تاکتیک بی قید و شرط تکرار اندیشه و نهادهای انضباطی بورژوایی می انجامد.

     16- شکل های جدید گردآمدن طردشدگان دارای استعداد بالقوه در به وجود آوردن رابطه های اجتماعی سیاسی اند که نهادهای حقوقی – سیاسی از پیش موجود از جمله نهادهای نمایندگی را دوباره کارکردی می کند.

     17- بعید است که بتوان یک گفتمان دموکراتیک پیدا کرد که گفتمان قرارداد گرایی نباشد، البته این گفتمان نمی تواند به دموکراسی نمایندگی محدود گردد و کُنش آن در فراخوان برای مشارکت خلاصه شود که منظور از آن عمل کردن بر پایه سیاست های دولت است. اگر امکان هایی در زمینه ایجاد رابطه تناسب نیروهای مساعد برای دموکراسی وجود دارد، این بنا بر موقعیت جامعه رسمی نیست. بنظر می رسد ساختار و منطق فقر بهترین رابطه برای گفتمان قراردادگرایانه، رهایی بخش و انقلابی نیست.

     18- در جامعه رسمی، جامعه امتیازها، اکنون استبدادهای جدیدی پدیدار می شود که حتی از بر حق دانستن مردم (Démos ) می پرهیزد. آن ها موظف اند از هجوم «بربری» بی چیزان جهان، یعنی شمار بسیار زیاد (مردم) جلوگیری کنند. بنظر می رسد جایگاه دموکرات ها و سوسیالیست ها باید در جامعه بسی شمارمند باشد.

     19- به جا است انترناسیونال از یاد نرود: خیزید ای داغ نفرت خوردگان زمین، خیزید ای داغ گرسنگی خوردگان...

 

 

پی نوشت:

   1- ناپدید شدن افراد شکل افراطی نموداری طرد است. از این رو، این یادداشت ها می کوشد بزرگ داشتی فروتنانه از یورگو لوسیو ربوری، وکیل و فیلسوف مارکسیستی، زندانی – ناپدید شده باشد.